قطع رابطه شوهرم با

سلام

من و شوهرم 8ماهه عروسی کردیم حدود 5ماه پیش باهم دعوای بدی داشتیم و اون در دعوا چندبار گفت برو خونه بابات،منم دقیقا همین کار رو کردم و وقتی رفت بیرون منم از خونه زدم بیرون،بابام با دیدن وضعیت من به شوهرم زنگ زد و خیلی با احترام دلیل رفتارشو پرسید ولی شوهرم با بی احترامی کامل به پدرم گفت به تو ربطی ندارد و در زندگی من دخالت نکنید من با این رفتار شوهرم بدتر عصبی و ناراحت شدم و در خونه پدرم موندم چند روز بعد مامور فرستاد دم خونه پدرم که اظهار نامه ای برای پدر و مادرم آورده بود با موضوع دخالت نکردن و لفظ بی ادبانه

برای من هم عدم تمکین زد و به شورای حل اختلاف رفتیم در اونجا نقش آدم مهربون وعاشق رو بازی می‌کرد و تعهد داد که بدرفتاری نکنه با من من به اصرار خونوادم و مشاورین شورا به خونه خودم برگشتم چندروز بعد به همسرم گفتم منو ببر خونه بابام ولی اون گفت بابات بیاد دنبالت و بعدم برگرد با بابات،من ناراحت شدم ولی برای اینکه بحث کش پیدا نکنه چیزی نگفتم و هربار خواستم برم خونه بابام خودش اومده دنبالم و دوباره با بابام برگشتم و هربار هم بهش اطلاع میدادم که امروز قراره برم اونجا                       

اما واقعا 5ماهه از این وضع خستم و دیروز وقتی میخواستم برم خونه بابام دیگه بهش نگفتم و رفتم که دیدم شاکی شده و زنگ زد به من با عصبانیت و گفت باید از من اجازه می‌گرفتی منم گفتم وقتی وظیفتو انجام نمیدی منم از تو اجازه نمیگیرم و دیگه باهم حرف نزدیم ولی الان همش داره لوس بازی درمیاره و به من محبت می‌کنه ولی من حالم ازش بهم میخوره،چیکار باید بکنم؟!کاش کمکم می‌کردید😔😔

در ضمن من هم با خانواده همسرم قطع رابطه کردم در واقع خود همسرم از اون ماجرا حتی یکبار هم به من گفته بریم خونه مادرم و خودش تنها به اونجا می‌ره و سر میزنم و حتی یک شب مادرشوهرم همه رو برای مهمونی دعوت کرده بود شوهرمم تنها و بدون من رفت شام خورد و برگشت و من فقط اشک ریختم تو تنهایی و چیزی بهش نگفتم😔