2794

شکست در ازدواج

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 134 بازدید

سلام.

من یه خانم ۳۴ساله متاهل هستم.

یه دختر ۷ساله و یه پسر ۴ماهه دارم.

دخترم اوتیسم هست و چندین ساعت در طول روز قشقرق و خودزنی و ...داریم.ساعت هایی که خونه آروم و بدون جنجال و چالش باشه محدوده..

همسرم ۳۶سالشه و شغلش تولیدی و به شدت پر استرسه که نگرانی از آینده اقتصادی به استرتساش اضافه میکنه.وقتی هم که میاد خونه محیط خونه اون آرامش و گرمایی که انتظارش رو داره براش فراهم نمیکنه.از طرفی من هم به خاطر شرایط موجود اعصاب بسیار ضعیفی دارم.من هم مادر هستم هم پرستار هم مربی از طرفی وظیفه نگهداری از یه نوزاد و شب نخوابی و...

هر سه تحت نظر پزشک هستیم و دارو درمانی میشیم.

همسرم مرتب بهم میگه اگه با تو ازدواج نکرده بودم یه بچه ی اوتیسمی هم نداشتم.اگه برگردم عقب هرگز باهات ازدواج نمیکنم.باید اضافه کنم  این مدل حرفای دلسر کننده مال زمان های مشاجره و دعوا نیست و کاملا در آرامش گفته میشه.من در جواب بهش میگم من اصلا اینطور فکر نمیکنم از ازدواج و انتخابم راضی هستم.با تمام سختی هاش.من با عشق ازدواج کردم و از انتخابم دفاع میکنم.

ولی حقیقت اینه به شدت دلسردم و هر روز همسرم بیدار میشه و این بذر دلسردی رو که توی قلبم کاشته آبیاری میکنه.

همش فکر میکنم شاید توی ذهنش داره میگه اگه با فلان شخص که باهاش در ارتباط بودم ازدواج میکردم الان خوشبخت بودم.فکر میکنم قدر منو نمیدونه.احساس میکنم حتما دوست داشتنی نیستم.

با اینکه متضاد منطقمه اما انقد بهم گفته باورم شده که من عامل همه این مشکلاتم

در ضمن از لحاظ جنسی مدتیه که مشکل خاصی نداریم.تا قبل به خاطر  بارداری و زایمان کمی از هم دور بودیم

احساس میکنم زندگی مشترکمون داره شکست میخوره .ازتون میخوام راهنماییم کنید.ممنون از شما🙏🌹

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۴ جنسیت زن شغل نقاشی وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی

وقت بخیر دوست عزیز
در شرایط پر از فشار و استرسی قرار دارید که این حجم از استرس قطعا در درجه اول برای شما خوب نخواهد بود
دوست عزیز قطعا استدلال همسرتان نسبت به وضعیت درست و منطقی نخواهد بود اگر اینطور که ایشان می گویند باشد میتوان براساس استدلال ایشان بر عکس این را هم مطرح کرد که اگر شما با ایشان ازدواج نمی کردید چنین شرایطی نبود پس لطفا دست از مقصر دانستن یکدیگر بردارید و بدانید که هیچ سود و منفعتی ندارد جز اینکه از شما انرژی زیادی را می گیرد .
همانطور که فکرهای شما درباره همسرتان گذشته و اینکه الان چطور پیش میرفت و یا در آینده چطور پیش می آید هم ممکن است با خطا مواجه باشد به این لحظه دقت کنید که هر دو خواستید ازدواج کردید هر دو خواستید بچه دار شدید ولی اینکه دخترتان چنین شرایطی داشته باشد یا خیر را خواسته هیچ کدومتان نبوده و دخترتان هم سهمی در این شرایط ندارد او جز محبت و توجه چیزی دیگری از شما و همسرتان نمی خواهد. 
به این توجه کنید که هر چه محیط اطراف دخترتان به دور از استرس و تنش باشد شرایط وی بهتر خواهد بود.
به فعالیت های مورد علاقه تان بپردازید، ورزش کنید و رو حرف های همسرتان تمرکز نکنید و در جاییکه این را عنوان می کند بگویید که حالا شما میگی که من چیکار کنم؟ با این روش همسرتان خلع سلاح می شود و به بحث هم خاتمه می دهید.
دارو ها حتما استفاده شود.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha