خسته شدم از دروغ و پنهان کاری خانواده

سلام خسته نباشید.من خانمی متاهل ۳۱ سال سنم که صاحب یک فرزند و بچه آخر خانوادم و حدود ۴ ساله ازدواج کردم.من یک برادر و پنج خواهر دیگه دارم که من فرزند آخر خانوادم و همه ما ازدواج کردیم جز خواهر قبل من که مجرد بود و پدرم فوت شدند.متاسفانه خواهرم حدود سه سال پیش پنهانی صیغه یک مرد متاهل شده بود که دو تا هم بچه داره،خانه هم اجاره کرده بودن که یکروز دعوا راه انداخت به بهانه اینکه میخواد مستقل بشه چون سنش بالا رفته که بعد فهمیدیم ایشون پنهانی صیغه شده البته خواهر بزرگترم در جریان بوده که اون هم از خانواده پنهان کرده بود.یک مدت با بقیه خانواده با دو تا خواهرم قهر بودیم،که آشتی برقرار شد.ولی هیچ کس جز خانواده خودمون از این موضوع با خبر نیس حتی عروس و دامادها.در حال حاضر مادرم این ازدواج رو از همه کتمان میکنه و به کسی حاضر نیس بگه.و از طرفی به خواهرم میگه بزار مرد برات یکم بیشتر طلا بخره و خونه ای که برات خریده سندشو بنامت بزنه بعد جدا بشو.با این تفاسیر بصورت مخفیانه مادرم و خواهر بزرگم که در جریان بوده با خواهرم و این اقا بیرون میرن و در ارتباطن.موضوع اینه مادرم حاضر نیس این اقا رو به فکو فامیل معرفی کنه و حتی بگه دخترم ازدواج کرده از خواهرم میخواد که ازش خونه و اینا بگیره و ازش جدا بشه ولی مخفیانه با این اقا رفتو امد دارن.من سر این قضیه ناراحتی اعصاب گرفتم.و از مادر و خواهر بزرگم و خواهر قبل خودم متنفر شدم چون خیلی پنهانکار دروغگو و ...هستن.دلم میخواد باهاشون قطع رابطه کنم.بنظرتون کارشون درسته؟