با سلام مجدد و تشکر ا ز توجه شما. راستش پسرم تو خونه خیلی عاریه. بازی می کنه. تلویزون نه همه برنامه

با سلام مجدد و تشکر ا ز توجه شما. راستش پسرم تو خونه خیلی عاریه. بازی می کنه. تلویزون نه همه برنامه هاشو بلکه برنامه هایی که مورد علاقه اش هست رو می بینه. یعنی دائم پای تلویزیون نیست. نمی تونم بگم یقینا که خیره شدنش از ترسه یا از تعجب چون مواقعی بوده که کسی رو دیده و پشت من قائم شده و در عین حال با تعجب ان شخص رو دنبال می کرده و مواقعی هم بوده که بدون قائم شدن پشت من خیره می شده. به مهد خیلی زود عادت کرد طی 3روز و من با خیال راحت پسرم رو مهد میگذاشتم و می رفتم ولی بعدها یعنی الان هم همبنطوره با اکراه و با اصرار ما میره میگه میرم ولی برام غذا نزار در صورتی که چند وقت قبل به من چند با ر گفته بو که بچه ها پلو میارن منم می خوام پلو ببرم مهد اما الان اصلا دوست نداره غذا ببره من فکرکردم که مربیهای مهد با اصرا ر بچه ها را مجبور می کنند تمام غذایی را که اورده اند باید بخورند اتفاقا یکبار دیدم به محض اینکه پسرم وارد مهد شد و زمان تغذیه بوده میوه ای که برایش گذاشته بودم را با او داده اند که بخورد در صورتی که پسر من تقریبا همیشه صبحانه کامل می خورد و چنان با اکرا داشت ان میوه را می خورد که واقعا دلم برایش سوخت و بعد از ان تاکید کردم برای غذا خوردن زیاد با او اصرا ر نکنند و بگذارند هر وقت گشنه شد بخورد . ولی باز هم صبحها با اکراه می رود مهد و گاهی حتی برای متقاعد کردن من می گوید خانوم مربی مرا می زند یا بچه های مهد من را اذیت می کنن. یک روز پرسبدم از مربی که پسرم می گوید که فلانی او را می زند گفتند اینطور نیست راستش من زیاد نگران این برخورد خیره شدنش نبودم ولی الان کمی نگران شدم. ببخشید طولانی شد با تشکر