دوست عزیز؛ لازم هست تا ببینیم این نگرانی درباره اطرافیان به چه صورتی هست از چه زمانی این حس در شما شروع شده و با چه شدتی در حال اتفاق هست؟
گاهی اوقات می بینیم که از یک خواب و یا از دست دادن یک عزیز شروع می شود که منجر به نگرانی درباره از دست دادن دیگران می شود.
و مورد دوم که مطرح کردید آیا مسائل در تعامل با دیگران هست که پیش می آید؟ و در نتیجه باعث می شود تا سبک مقابله ای شما این باشد که در خود فرو بروید و ارتباط با محیط برقرار نکنید تا به آن نگرانی برای اینکه نکند طرف مقابلم را با دل شکستگی ام از دست بدم برسید؟ پس بهتر برای اینکه طرف مقابلم را از دست ندهم ناراحتی ام را در خودم بریزم.
ضمن اینکه در شرایطی که دلمان می شکند و ناراحت هستیم به احتمال زیاد قادر نخواهیم بود تا به افکار خوب بپردازیم. ما باید یاد بگیریم که ناراحتی و دل شکستن اتفاق می افتد آنچه اهمیت دارد مدیریت احساسات و هیجانات ما هست به طوری از آنچه که ناراحت هستید بر روی یک کاغذ آن را بنویسید تا اینطور بهتر بتوانید افکار خود را ببینید که در فکرتان چه می گذرد و یا اگر از اطرافیانتان دل شکسته هستید با خود بگویید آیا کسی دیگر هم جای من بود از این شرایط دل شکسته می شد؟ و اگر خود را محق دانستید سعی کنید تا حتما با شخص مورد نظر صحبت کنید.
موفق باشید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید