2794

شوهرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 150 بازدید

سلام من دوسال توعقدم خیلی عاشق همیم خیلی واسه هم جون میدیم ولی دعواها وبحثامون تمومی نداره اون ۱۹ومن ۱۸ سالمه وپسرخالمه دیروز پشت گوشی دعواکردیم تاامروز زنگ نزد من پاپیش گذاشتم نصیحتش کنم ولی انقدر باهام بد حرف و طبق معمول گفت طلاقت میدم ازصداتو خودت خوشم نمیاد ازقصد میگه اینارو وازجایی که ازدواج فامیلی بوده وخانوداه هامون ووابسته ای همند میدونه که من همچین کاریی نمیکنم ولی خودش صدها بار گفتع که من اینطوری میگم تورو بترسونم وتوبگی نه عشقم این چه حرفیه ومن بدونه تونمیتونمو فلان اخه اولاش میگفتم ولی تاکی بالاخره امروز یه نفسه عمیق کشیدمو بعد گفتم باشه کی بریم کمی سکوت کرد بعد من باز گفتم امروز فردا پس فردا فقط کشش نده چون خسته شدم ازبس برام اختلال عصبی به وجود اوردیی بعد گفت الان میام گفتم بیا خیلی ریلکس بودم بعد گفت بگو به جون مادرم مطمئنم والکی نمیگی منم قسم خوردم بعد قطع کرد که میام بهش گفتم فقط خودمون بی سروصدا تمومش کنیم وشناسنامتو از خونه برو بردار اخه سره کار بود یکم بعد زنگ زد گفت طلاها وگوشی وبزار که میام اونارم میگیرم اول گفتم اونا حقه من بعد دیدم داره بحث میکنه گفتم باشه بعد کمی گذشت خودم زنگ زدم الکی گفتم باوکیلم تماس گرفتم وگفته باید بری دادخواست بدی پیامک برام بیاد و....‌ درغیر این صورت تونمیتونی چیزیی ازم بگیرییی گفت اهان من برم دادخواست طلاق بدم که توهرچی خواستی ازم بخایی خودت برو گفتم من که قصدم جدایی نیست توهمش طلاق طلاق میکنی خودت برو بگیر وقطع کردم تصمیم دارم دیگه بهش زنگ نزنم بنظرتون چیکارکنم برای مشاور رفتم نتيجه نگرفتم پولشم دیگه ندارم

اطلاعات تکمیلی

سن ۱۸ جنسیت زن شغل خانه دار
پاسخ مشاور

کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی

دوست عزیز؛ با توجه به توضحات شما بنده چندان متوجه اصل دعوا و مشاجره ها نشدم.
واقعیت این هست که ممکن است خود شما و یا همسرتان هم متوجه این نباشید که اصلا این ناراحتی اخیر از کجا شروع شد اما به کجا ختم شد که باعث شد به طلاق فکر کنید.
دوست عزیز ابتدا لازم هست بدانید که دوره ازدواجتان در سن کمی از شما و همسرتان صورت گرفته که با توجه به اقتضای سنی تان و تجربه شرایط هورمونی که پیش می آید به شدت در نوسانات خلقی هستید ضمن اینکه مهارت های لازم برای ازدواج را هم ندارید پس از یک شور وشوق فراوان به یک تنفر بسیار می رسید و حد وسطی این بین دیده نمی شود.
مورد بعد این هست که مدت زمان عقدتان بسیار طولانی شده است ضمن اینکه ازدواج با دوره دوستی بسیار متفاوت است.
حتما شنیدید که می گویند دوست داشتن برای ازدواج لازم هست اما کافی نیست
*بحث و ناراختی را پشت تلفن ابراز نکنیم.
*از بحث و ناراحتی دوری نکنیم زوج های موفق هم بحث می کنند اما می دانند چطور مدیریت کنند
*در مواقع بحث هم باید بهم احترام بذاریم اتفاقا در این شرایط است که باید احترام همو نگه داریم
*همدیگر را تهدید به طلاق و رفتن و ... اینها نکنیم چرا که اثری که ندارد هیچ ضمنا دیگ طرف مقابل حرفتان را نمی شنود چرا که شما فقط او را تهدید کردید تهدیدهایی که عملی هم نشدند و تنها برای ترساندن یکدیگر بوده.
حتما از مشاوره های پیش از ازدواج کمک بگیرید و در این زمینه فراوان مطالعه کنید در صورتی که با همین فرمان پیش بروید در آینده شرایط سختی پیش رو خواهید داشت که ممکن است یا همراه با مشاجرات بیشتر باشد که به طلاق عاطفی و در نهایت طلاق رسمی ختم شود پس تا جایی که می توانید آگاهی کسب کنید
کتاب آیا تو آن همسر گمشده ام هستی را مطالعه کنید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha