دوست عزیز؛ با توجه به توضحات شما بنده چندان متوجه اصل دعوا و مشاجره ها نشدم.
واقعیت این هست که ممکن است خود شما و یا همسرتان هم متوجه این نباشید که اصلا این ناراحتی اخیر از کجا شروع شد اما به کجا ختم شد که باعث شد به طلاق فکر کنید.
دوست عزیز ابتدا لازم هست بدانید که دوره ازدواجتان در سن کمی از شما و همسرتان صورت گرفته که با توجه به اقتضای سنی تان و تجربه شرایط هورمونی که پیش می آید به شدت در نوسانات خلقی هستید ضمن اینکه مهارت های لازم برای ازدواج را هم ندارید پس از یک شور وشوق فراوان به یک تنفر بسیار می رسید و حد وسطی این بین دیده نمی شود.
مورد بعد این هست که مدت زمان عقدتان بسیار طولانی شده است ضمن اینکه ازدواج با دوره دوستی بسیار متفاوت است.
حتما شنیدید که می گویند دوست داشتن برای ازدواج لازم هست اما کافی نیست
*بحث و ناراختی را پشت تلفن ابراز نکنیم.
*از بحث و ناراحتی دوری نکنیم زوج های موفق هم بحث می کنند اما می دانند چطور مدیریت کنند
*در مواقع بحث هم باید بهم احترام بذاریم اتفاقا در این شرایط است که باید احترام همو نگه داریم
*همدیگر را تهدید به طلاق و رفتن و ... اینها نکنیم چرا که اثری که ندارد هیچ ضمنا دیگ طرف مقابل حرفتان را نمی شنود چرا که شما فقط او را تهدید کردید تهدیدهایی که عملی هم نشدند و تنها برای ترساندن یکدیگر بوده.
حتما از مشاوره های پیش از ازدواج کمک بگیرید و در این زمینه فراوان مطالعه کنید در صورتی که با همین فرمان پیش بروید در آینده شرایط سختی پیش رو خواهید داشت که ممکن است یا همراه با مشاجرات بیشتر باشد که به طلاق عاطفی و در نهایت طلاق رسمی ختم شود پس تا جایی که می توانید آگاهی کسب کنید
کتاب آیا تو آن همسر گمشده ام هستی را مطالعه کنید.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید