2794

سلام من خیلی عصبی شدم و حس میکنم افسردگی شدیدی دارم که باعث میشه اززندگیم لذت نبرم پدرم معتاده و کلا کوچیک بودم ولمون کرد وخرج خونه افتادگردن من که ازنوجوونی کارکردم خرج خونه رودادم و مادرمم اخلاقای بشدت روانپریشانه داشت مثلا همش میگفت توفامیلت بامن یکی نیست خرابی هرزه ایی ازت بدم میاد و میگفت خانوادم هرچی فحشت بدن باید بگی بیشترفحشم بدین و توحق نداری اعتراض کنی چون درحد فامیل مانیستی هیچوقت بچش ندونست منوبااینکه جوونی نکردم همش حمالی و کارکردم که خانم بهترین خوراکولباسو داشته باشه و مسافرت بره همیشه طرف خانوادشو میگرفت و منودشمنش میدونست منم دیگ سردشدم و بدم اومدازمادری که منوفقط ب چشم حمال میبینه این بگذرد که چقدر کتکتم زده وبدی کرده رسید به ازدواجم بانامزدمومن دشمنیش شروع شد چون کارنکردم دیگه نزاشت نامزدم که بهش پول بدم مجبوربود ازحقوقش که ۸سال دست نخورده بود خرج کنه و دیگه خودش خرج خودشو بده زورش اومدو منوانداخت با یک لباس تنم ازخونه بیرون دیگه سریع رفتم خونه خودم و اینم واقعاجالبه که بااینکه ازبابام طلاق گرفته ولی بابام هنوز شبانه روزدنبالشه و لی لی به لالاش میزاره و برای بابام اصلا مهم نبود چه بلایی سرمن اومده تازه فقط حمایت میکرد ازمامانم بااینکه میدونس مامانم به نوبت صیغه رفیقاش میشه و مدرکم داشت بابام ولی دنبالشه هنوز و انگارنه انگاربچه دارن مامانم که مشغول صیغه شدن و گشتو گذاره بابامم به دنبال مامانم و منو یادشون نیست

اطلاعات تکمیلی

سن 23 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی

دوست عزیز؛ می تونم درکتان کنم که از کودکی تا به الان شرایط سختی را پشت سر گذاشته اید و خیلی زود بزرگ شدید و برای مادرتان مادری کردید و این از شما انرژی روانی زیادی گرفته که همین باعث شده تا الان احساس خستگی زیادی داشته باشید
شما بهتر از هر کسی نسبت به شرایط پدر و مادرتان آگاه هستید چرا که با آنها زندگی کردید و بزرگ شدید پس لازم هست که نسبت به اینکه شرایط مادر و اینکه به تبع گذشته ای که برای ایشان هم تلخ بوده از دوره کودکی شان تا خیلی از مسائل دیگری که باعث شده تا مادر با چنین شرایطی دست و پنجه نرم کند که قطعا نیاز به کمک از روانشناس و روانپزشک دارد و یا پدری که او هم قطعا شرایط خوبی نداشته و چه مسائلی که باعث شده به سمت اعتیاد کشیده شود و ارتباط این دو با یکدیگر که آن هم حتما شرایط خاص خود را داشته که بسیار پیچیده بوده است. 
پس آگاه باشید که چندان انتظار حمایت از سمت آنان نداشته باشید و خودتان را بیشتر از این بابت چیزهایی که حقتان بود، تا داشته باشید اما بنا به دلایلی نیست ناراحت و غمگین نکنید می توانیم بگوییم آنها خودشان را هم چندان دوست ندارند و حامیان خوبی برای خودشان نیستند.
شما تلاش کنید تا برای خودتان خوب باشید به زندگیتان سرو سامان بدهید روی پای خودتان باستید درس بخوانید کار کنید مستقل و با اعتماد به نفس باشید این لطف بزرگ را در حق خودتان انجام دهید زندگی پیش روی شماست و برای شما خوب خواهد بود از آن لذت ببرید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha