سلام وقتتون بخیر من پارسال افسردگی داشتم بعد از ی جدایی و کنکوری بودم کنکور پارسالم رو زیاد خوب ندادم امسال حالمو خوب کردم با انگیزه شروع کردم فکر میکردم همچی عالی پیش بره ولی وقتی برای دو تا درسم ترمیم معدل ثبت نام کردم استرسی شدم جوری که همش تپش قلب داشتم و حالم بد بود صبح بیدار میشدم برم امتحان بدم از شدت حال بد خودمو نفرین میکردم ازون بدتر استرس نذاشت حتی خیلی عالی درس بخونم الآن از بعد اون تمرکز ندارم نمیتونم مطالعه کنم شبا تا صبح گریه میکنم و انیگزه ندارم قبلا خیلی آرزو و امید داشتم الان احساس پوچی میکنم احساس بی عرضگی و کلا میشه گفت بی هدف شدم بی حالم و خیلی میخوابم هرچی میخوابم سیر نمیشم
دوست ندارم این حس و حال باعث بشه به هیچ جا نرسم دوستام همه دانشجوان اونوقت من درگیر افسردگی و حال بدمم هنوز😞نمیتونم برم پیش مشاور حضوری مامانم همراهیم نمیکنه
میشه لطفا تا جایی که ممکنه راهنماییم کنید
من دارم نابود میشم واقعا ۱ ماهو خورده ایه ک کلا اب شدم
مامانم وضعیتو برام بدتر کرده هرروز صبح با داد و بیداد از خواب بیدارم میکنه همش میگه بخون بخون بخون بخون بیخیالم نمیشه ۲۴ ساعت کارش همینه حس میکنم شیره وجودمو داره میکشه بدتر میشم حالم خیلی بد میشه خیلی رو اعصابمه هرروز صبح تو سرما مجبورم میکنه برم کتابخونه نرم زنگ میزنه داد و بیداد و توهین و تحقیر زندگی برام جهنمه جهنممم بزور میخواد منو پزشک کنه من اولا خیلی شاد بودم انگیزه داشتم خودم هدف داشتم اصلا ک به بالا ترین جاها برسم ولی اونقد استرس و عذاب حرفا و رفتارای مادرمو کشیدم که دیگه فقط دلم میخواد بمیرم😞
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید