سلام من ۹ ساله ازدواج کردم .۶ ساله خونه خودمم .یه پسر سه ساله دارم .
شوهرم از اول دوست نداشتم .از اول گرم مزاج بود ب شدت و من خیلی تمایل نداشتم .
از همون اولا من حین رابطه درد و خونریزی داشتم .
هی تحمل کردم خوب شه .ولی فایده نداره .
دیگه خسته شدم .همش بی محبتی میکنه .از من ایراد میگیره .مسئولیتای خونه و بچه همش با منه .اجازه بیرون رفتن ندارم .حتی خونه بابام کلی باید التماسش کنم ..با دوستام بخام برم بیرون باید کلی التماس کنم شاید بزاره .تازه وقتی برگزدم کلی سرزنشم میکنه و هی میگه اونا بهت یاد میدن .
خیلی بهم گیر میده ک موهام دیده نشه .وقتی میشینم پاهام دیده نشه .
بازار تنهایی نرم .کلا خیلی محدودم میکنه .
خودش چشم چرون هست خیلی. .
و ی چیز مهم اینه ک وقتی قهرم یا ناراحتم میاد ب زور رابطه شو انجام میده .اونم نه یک بار .دوبار
۵ سال تفاوت سنی داریم .
دو سه ماهی هست دیگه ب فکر طلاق افتادم ولی هیچ پولی ندارم .بابامم اصلا نمیشه باهاش در مورد طلاق حرف زد منطقی نیس .میگه میکشمت اگه بخای طلاق بگیری .
مهریه مم ۱۴ سکه س کلا
فقط ماشین و خونه داره .ی کم ارث هم داره در حد ۶۰ میلیون ک زمین و اینا هست
بنظرتون چیکار کنم ؟؟؟
خودم خیاطی حرفه ای بلدم ولی از بش غر میزد دیگه مشتری قبول نکردم
توروخدا راهنماییم کنین😔
افسردگی گرفتم تو روستا بدور از خانواده
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید