2794
من در سال ٢٠١٢ از طریق شوهرم وارد کانادا شدم بعد از یک سال و نیم زندگی شیرینی که داشتیم برادر شوهرم به همراه خانومش پیش ما اومدند. یازده ما با ما زندگی کردن تا بالاخره رفتن . چهار ماه بعد مادرشوهرم و خواهر شوهرم کارشون درست شد اومدن پیش ما، شوهرم قبلا براشون اقدام کرده بود. الان نزدیکه دو ساله که اینا پیش ما هستن با اینکه خونه و همه چیز ایران دارن حاضر بفروش نیستن تا اینجا برای خودشون خونه جدیدی بخرن. شوهرم هم پسر بزرگ خانواده اس و چون پدرشوهرم فوت شده خودش رو مسئول میدونه. ولی زیادی بهشون اهمیت میده. من فقط خواهان زندگی مستقل هستم گناه من این وسط چیه، اصلا هم نمیشه در این مورد با شوهرم صحبت کنم میگه مادر و خواهرم خط قرمز من هستن موندم چی کار کنم. ما در زمان اومدن مادرشوهرم مشغول اسباب کشی و خونه عوض کردن بودیم و مادرشوهرم فکر میکنه این خونه جدید رو بخاطر اونها گرفتیم که یه basement داره اونا پایین هستن و من و شوهرم بالا. بخدا انگار تو اکواریوم شیشه ای. ندگی میکنم هر کاری من بالا میکنم اینا اون پاییندر جریانن . احساس خفگی میکنم استقلال ندارم. خواهش میکنم راهنماییم کنید. به آدرس ایمیلم hi1354@yahoo.com خیلی ممنون میشم اگر راهنماییم کنید.
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیزشرایط شما رو درک میکنم میدونم در موقعیت خوبی نیستید .شما به امید زندگی مستقل به یک کشور دیگه نقل مکان کردید و الان این استقلال با شرایطی که به وجود اومده از شما سلب شده از شما میخوام کمی هم شرایط همسرتون رو در نظر داشته باشید وبهش فکر کنید ایشون بعد از پدرشون مسئولیت خانواده رو به عهده دارند از طرفی در یک کشوردیگری که خواهر ومادرش جز ایشون کسی رو ندارن این احساس مسئولیت و تعهد نسبت بهشون چند برابر شده اگر شرایط ایشون رو درک کنید شاید کمی از حساسیت هاتون کم بشه .اگر برادر خودتون در چنین شرایطی قرار میگرفت وشما ومادرتون میخواستید به کشوری که جز برادرتون کسی رو ندارید میرفتید چه انتظاری ازشون داشتید در خلوت وزمانی که با همسرتون تنها هستید ازش تعریف کنید وبگید این تعهد واحساس مسئولیت به خانوادش برای شما خیلی ارزشمنده از اینکه در کشور غریب اشنا وهم صحبت دارید خوشحالید وقلبا دوس ندارید خانواده همسرتون در کنارتون نباشند ولی تنها موضوعی که باعث شده از آرامشتون کم بشه عدم استقلال خودتون هست از خانوادش وشرایط انتقاد نکنید و تاکید کنید که وجودشون برای شما در یک کشور دیگه حس خوبی میده فقط از احساس خودتون که باعث عدم استقلالتون شده صحبت کنید توصیه من به شما درک شرایط موجود هست از دید مثبت به این موضوع نگاه کنید که بعدها همین افراد میتونن کمک حال شما ومراقب فرزندانتون باشند اوضاع میتونست بدتر از این هم باشه مثلا هر دو خانواده در یک واحد مسکونی باشیدواتاقاتون در کنار هم باشه ئاین یک امتیازه که در دو طبقه مجزاهستید میدونم شرایط سختی هست ولی مطمعنن همیشگی نیست وبعدها تغییراتی اتفاق میفته (مثلا خواهرشوهرتون ازدواج کنند و...) سعی کنید نیمه پر لیوان رو ببینید و دیدتون رو مثبت کنید. افکار شما در کیفیت زندگیتون تاثیر میزاره نگاهتون رو تغییر بدید موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

آیا رژیم کانادایی از نظر علمی مورد تائیده ؟؟

پاسخ سلام کاربر گرامی این مطلب رو مطالعه کنید http://nut-nut.blogfa.com/post/45

شیرینی در بارداری

پاسخ اول اینکه قند خونتون روچک کنید صبح ناشتا و عصر اکر قند خون در هر دو زمان نرمال بود، رژیم غذاییتون رو تغییر بدید

ادامه رژیم و نخوردن شیرینی در بارداری

پاسخ با سلام دیابت بارداری در بسیاری از زنانی که دیابت ندارن دیده میشه در ضمن معمولا چند ماه اول (به خصوص 3 ماه اول) دیابت بارداری مشاهده نمیشه بنابراین نگرانی وجود نداره اما بایستی مراقب باشید با توجه به...

باعرض سلام من هفته ی یازده بارداری هستم علاقه ی خاصی به خوردن شیرینی و کاکاو هستم میخواستم بدونم ضرر

پاسخ سلام از هفته 18 تا 20 تکان احساس میشه مصرف یک تکه کوچک مانعی ندارد