سلام لطفاً کمکم کنید چند ماهی اصلا نمیتونم درس بخونم(قبل زیاد نمیخوندنددرحد ۸ ساعت ) الان همون رو هم نمیتونم بخونم
اصلا معنی زندگی برام متفاوت شده اصلا الان با دنیا بزرگسالی آشنا شدم الان فهمیدم زندگی چقدر سخت کنکور چقدر فشارش سنگینه خوانواده هم فقط غر میزنن
من الگو زندگیم استیو جابزه هاچ
خیلی قابل ستایش برام اینکه چقدر سخت کار کرده ولی اصلا یه حس افسردگی دارم دوست دارم بخوابم(دوست باتری های ساعت رو جدا کنم و زندگی متوقف بشه برای چند وقت) (نه بخاطر خستگی ) (از خودکشی متنفرم چون بنظرم این دنیا خیلی جالبه مثل یه راز میمونه کلی چیزای خفن توش هست و دوست دارم آدم (زن) موفقی باشم ولی همیشه ترازهای قلم چی بد میاد و باعث شرمندگی خوانوادم میشم ترخدا کمکم کنید
از خودم متنفرم (غرور کاذب و اعتماد به نفس کاذبم باعث شد اینطور بشم ) الان هرچی خودم رو هم میکشم نمیتونم درس بخونم (حتی برای امتحانات ساده مدرسه )
قبلاً از بودن با آدم ها خیلی انرژی میگرفتم )enfj)
اما الان اصلا دوست ندارم با کسی برم بیرون یا حرف بزنم از خودم متنفرم و عذاب وجدان دارم
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید