2794

ازدواج

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 128 بازدید

سلام من ۲۲ سالمه و کسی که دوسش دارم ۲۴ سالشه من و ایشون ۴ ساله ک باهم ارتباط داریم و کل خانواده ایشون منو میشناسن از خانواده پدریشون تا مادری 

از همون اول هم گفتن نیتشون ازدواجه و هیچ مشکلی برای ب خاستگاری اومدن ندارند

من در شهری زندگی میکنم ک نیمی شیعه و نیمی اهل سنت هستن بعد وقتی ب مادرم گفتم ک یه خاستگار دارم ک پسر خوبیم هس و مورد تایید منه و وقتی گفتم اهل سنت اند کلی بهم ریخت خیلی وحشتناک مخالفت کرد که فراموشش کن

منم دیگه حرفی با مادرم نزدم و این رابطه رو پنهونی ادامه دادم البته دوتا خواهرام از این رابطه اطلاع دارند 

بشدت پسر زحمت کشیه من با عقلم اوایل رابطمون جلو رفتم دقیقا همون ادمیه ک از بچگیم تصورش میکردم که باهاش ازدواج کنم و مطمئنم جز اون حتی نمیتونم ب کسی فکر کنم چه برسه ب ازدواج

ایشون حتی ب من گفتن من بخاطر حاضرم مذهبمو عوض کنم (اما میدونسم از قبل نوحه گوش میداده ) و عوضم کرد تموم نماز ما یاد دارند حتی عاشورا و تاسوعا به هیئت میره 

من پدر و مادرم نماز میخونن و مذهبی اما هیچ کدوم از بچه ها اینجوری نیستیم برای داداششم رفتند خاستگاری دوست دخترش تویه شهر دیگه 

خاهش میکنم کمکم کنید چطوری قانعشون کنم که به این ازدواج رضایت بدن؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۲ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

باسلام 
بهترين كار اين هست كه دقيقا همين حرف ها رو براي انها هم بزنيد و با ارامش والدينتون رو مجاب كنيد كه حداقل يك بار اين اقا رو ببينن و شناخت پيدا كنن اينكه همه جوانب رو سنجيديد خيلي خوبه و بهتره چند جلسه هم مشاوره پيش از ازدواج برويد 
در صورتي كه والدين باز مخالفت كردن و واكنش منفي نشون دادن ميتونيد از فردي كه والدين بهش اعتماد دارن و نوعي قبولش دارن بخواهيد با والدينتون صحبت كنه.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha