سلام
22سالمه و باردارم
پدرم حدودا 6ماهی میشه ک فوت شده من توی شرایط روحی داغونی بسر میبرم
ماه گذشته مادرم بخاطر شرايط کاری برادرم ک. مجرده شب ها تنها بود و من هفته ای دو شب پیش مادرم میموندم، بقیه شب ها برادرم یا همسرش میموند، الان شرایط کاری برادرم درست شده و من از اول ماه دیگه هرشب خونه خودمم
، حدودا یک هفته پیش اتفاقی موبایل همسرمو برداشتم، زنگ بزنم ب مادرم چون گوشی خودم دست شوهرم بود، بعداز تماس توی گالری شوهرم عکس از چت بین خودش و ی. زن متاهل بود
ک همسرم تمام. چت هارو پاک کرده بود، اون زن هم بلاک کرده بود همسرمو
ب شدت عصبی شدم ازش پرسیدم اونم شوکه شد و خواست توضیح الکی بده وقتی به زنه پیام دادم فهمیدم ی زن کاملا دروغگوه با اینکه چت کردنشو دیدم ولی بمن میگفت نه من کاری با شوهرت نداشتم
شوهرمم آدمی نیست که خیانت کنه یا عکس بی دلیل بگیره از پیاماش
ی توضیحاتی داد ک اصلا برام اهمیت نداشت
الان خودخوری پیدا کردم ازبس فکرخیال کردم روانم ریخته بهم
اخلاق همسرم یجوریه ک اگر کار اشتباهی بکنه دیگه حرفشو نمیزنه
ولی از اون شب ب شدت با خنده و شوخی میگه من خاطرخواه زیاد دارم
و کلی گله شکایت کرد که میرفتی. خونه مادرت میموندی شب ها
درحالی ک خودش مشکلی نداشت با موندنم
حس میکنم بخاطر نبود من و خلا عاطفی. چنین کاری کرده ولی وقتی چت میکرده من خونه بودم، اونجا. نبودم ک بگم تنها بوده😔 از لحاظ روابط جنسی هم. کاملا هردو گرم مزاجیم و مرتب رابطه داریم
ب نظرتون چ رفتاری نشون بدم
ی لحظه خوبم ی لحظه ب شدت عصبی
تا تنها میشم هزار فکر خیال میاد تو سرم
داغون شدم از فکرخیال
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید