سلام خانم دکتر خسته نباشین، من یه سوالی دارم. من حدود چندین ماه پیش با پسری تو ایتا حرف میزدم و بعد چند وقتم دیگه رابطه ای با هیچ کس نداشتم. این آقا پسر رو هم کلا تو ایتا و همه جا بلاکش کردم ولی حواسم نبود که پیجش رو تو ایتا بعد بلاگ پاک کنم کلا ایتا رو پاک کردم. الان چند وقته عقد کردم و همسرمو خیلی دوسش دارم. چند روز پیش به من گفت ایتا رو نصب کن اونجا صحبت کنیم منم از وقتی پاک کردم ایتا رو دیگه هر کار کردم که نصب کنم نصب ارور میداد. بهش گفتم نمیشه نصب کن و اون شمارمو زد تو گوشی خودش تا ببینه مشکل از کجاس. اتفاقی یک لحظه اسم اون اقارو رو صفحه گوشی من دید من گوشی رو ازش گرفتم و جوری که نبینه پاک کردم کلا پیجشو. و چند روز بعد ازم راجه بهش پرسید. من بهش گفتم این یکی از همکارامه و خیلی وقت پیش پیامش دادم و اونم دیگه چیزی نگفت و بعدش گفت بهم که گذشته برام اهمیتی نداره و از حالا زندگی مادوتا شروع شده. الان من اصلا چند ماهه که با هیچ کسی نیستم و به عبارتی خیانت اصلا نکردم بهش و نمیکنم. ولی این قضیه خیلی منو ناراحت میکنه. دلم نمیخواد بهم شک داشته باشه. من یه کار بچه گانه ای کردم و اصلا دیگه همه چی برام تموم شده. دارم داغون میشم میشه راهنماییم کنید چکار کنم؟ چطوری براش توضیح بدم که اگه یه چیزی هم تو ذهنش هست داره اشتباه فک میکنه
این گذشته شما بوده و نیاز به ترس نیست، برای ایشون توضیحات لازم رو بدید و اطمینان بدید چیزی وجود ندارد،شما گفتید خیانت نمیکنید،مگر در زمان عقد با ایشون رابطه داشتید؟من متوجه نشدم،به هر حال باید اطمینان ایشان را جلب کنید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید