سلام من خانم ۳۷ ساله هستم چند مدتی سرکار میرم بنده متاهل هستم ویه دختر دارم من با شوهرم در زندگی خیلی مشکل داشتم همیشه همسرم به من وخانواده ام تهمت خیانت میزنه وکتک وخیلی رفتارهای بد داره با من، چند وقتی من با اینکه زن محجبه وخانواده پرستی هستم ذهنم خیلی مشغول همکار آقام شده ایشون مجرد هستن ،من هیچ ارتباطی غیر کاری با ایشون ندارم ولی از ذهنم بیرون نمیره خیلی استغفاروصلوات موقع فکر کردن به این آقا دارم میفرستم واز خدا میخوام من حتی توی ذهنم هم این خطا نباشه لطفا کمکم کنید آرامش ندارم پر از ترس وعذاب وجدان هستم چکار کنم فکرم نره طرف این مرد
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید