سلام بنده ۲۷سال وهمسرم ۲۹ سالشونه ۴ ساله ازدواج کردیم،وقبل از اون دوسال دوست بودیم تو دانشگاه ایشون وقتی منو دیدن و درخواست اشنایی دادن بنده مانتوی بودم با یه حجاب معمولی بعد چند ماه از آشنایی به من گفتن چادر سر کن منم چون وابسته شده بودم و ترس از دست دادن ایشون سرم کردم و بعد مدتی اومدن خواستگاری تو مراسم خواستگاری فهمیدم مادرشون خیلی رو چادر حساسن و خانواده مذهبی دارن البته خودشون در حد اونا مذهبی نیست خلاصه بنده ۷سال چادر سر کردم در صورتیکه اصلا دوست نداشتم چند وقت پیش به همسرم گفتم نمیخوام چادر سر کنم با مانتو حجاب میگیرم ایشون گفتن خودت میدونی هر جور دوستداری بعد از چند بار که منو بدون چادر دید الکی بهونه میاوردو یه جورایی قهر میکرد دوباره بهش گفتم اگه دوست نداری وبخاطر چادر قیافه میگیری من سرم میکنم که ایشون گفت من دراختیار خودت گذاشتم تو به من چیکار داری،اصلا جواب درستی بهم نمیده نمیدونم چیکار کنم هر چی میگممیگه خودت میدونی ولی کاری که میخوام انجام میدم قیافه میگیره اصلا حس میکنم شخصیت دوگانه داره لطفا راهنمایی کنید من چیکار کنم؟
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید