2794
من با همسرم به مشکل خوردیم.راستش خواهر همسر من تو خانوادشون خیلی نفوذ داره و روی همسرم خیلی بیشتر.ما سنتی ازدواج کردیم.الان دخالت های بیش از حد همسرم که چند نمونشو میگم زندگیمو خراب کرده.و من با یه دختر سه ماهه الان دوماه و بیست روزه خونه مادرم هستم.نمیدونم از کجا بگم.همینقد بگم که همسرم نمیاد دنبالم و حاضر به صحبت وحل مشکل نیس.خودش هم گاهی پیگیر شده میگه زنم خودش رفته خودشم باید بیاد.همسرم به من نفقه نمیداد و دست بزن داشت گاهی.من به پدرش و خواهرش زنگ زدم و با کمی توهین کارهایی که همسرم کرده رو گفتم و الان اون نشسته از سیر تا پپیاز تمام مسایل حتی صوصیمونو راست و دروغ تحویل خان.اده من داده با همکاری خواهرش یا مشورتش.همسرم قبلا وانمود میکرد خیلی دوستم داره ولی الان برعکس میگه به همه جوری که انگار تحکلم میکرده.خانواده من میگن طلاق خانواده اونم ولی فک کنم به خاطر بحث مهریه همسرم برای طلاق پا پیش نمیذاره.موضوع خیلی طولانیه.همینقد تونستم خلاصه کنم.به مشورتتون نیاز دارم ( 1 )من تاحالا حرفی از طلاق نزدم ولی اون وخانوادش زدن ولی اقدامی نکردن.من برای قهر نیومدم که.اومدم بعد زایمان اینجا باشم ولی بعد شوهرم نیومد دنبالم چون از خانوادم میترسید و من هم مادرم نذاشت برم.شوهرم تحت فرمان خواهرشه شدیدا و خواهرش خیلی چیزای وحشتناکی تو گوشش خونده.ن مهریم 614 سکه و نصف اموال هست که شوهرم ادعا کرد این نصف اموال تو برگه بله برون ثبت نشده و گفت شما کلاه بردارین .داداشم رفت برگه رو از دفترخونه گرفت توش ثبت شده و تو مجلس خونده شده بود ولی نمیدونم چرا این تهمتو به من زدن.و بعد هم به خاطر همین موضوع خانوادش نمیذارن هیچی به نام من خریداری بشه میگن تو عقد نامه وارد کردین و تازه میگن حتی به اسم مهدی هم نباشه که نصفش نکنه به نام من بشه.من سعی کردن با محبت شوهرمو جذب خودم کنم ولی نتیجه این شد که الان فک میکنه خیلی گه گنده ای هست.سه چهر ماهه از من خبر نداره و عین خیالش نیس.به من میگفت من پول ندارم و خرجی خونه بیشتر گردن من بود بعد در شرایطی که دخترم تازه دنیا اومده بود رفت دانشگاه آزاد ارشد بخونه.نمیدونم چجوری برای اون داره.همکاراش برای دخترم بهش کادو پول دادن گفتم بیا پس انداز کنیم با حرف خواهرش رفت برا خودش گوشی خریدآخرین بحثمونم سر ماشین شد.که برای خرید ماشین من از سه جا وام گرفتم و گفتم به اسم من باشه ولی بعد من متوجه شدم که ماشین خرابی رو با قیمت کم خریده و میخواد پول زیاد از من بگیره بعد هم به اسم خودش بخره و میگفت خوانادم دعو راه میندازن اگه به اسم تو باشه.میتونه به خاطر عدم تمکین شکایت کنه چون تو آخرین اس ها من گفتم بیا دنبالم گفت نمیام تا به خواهرم زنگ نزنی و ازش عذرخواهی نکنی.منم گفتم نمیزنم چون اون به مادرم بی احترامی کرده.الان چهارماهه.نمیدونم چیکار کنم.میخوام برگردم با شرایط خاص و با عزت ولی شوهر بی لیاقتم اصلا پیگیر نیس که برگرد منم شرایطمو بگم
پاسخ مشاور
سلام و ممنون که سوال تون رو با ما مطرح کردید. قاعدتا تا زمانی که هر کدام تان مستقل رفتار نمیکنید و وابستگی به خانواده دارید ، وضعیت همین هست. یکی از شروط ازدواج استقلال فکری هست. و متاسفانه این عدم استقلال فکری برای هر دو نفرتان وجود دارد. و نکته دیگر اینکه رابطه باید ساخته شود و همیچ رابطه ایی از روز اول اماده و کامل نیست. اگر تمایل به ادامه رابطه ازدواج تان دارید بهتر هست که برگردید و با کمک یک متخصص رابطه تان را بسازید. خانواده نمیتواند مشاور خوبی برای هیچ کدام از شما باشد. فیروزه سخندانی روانشناس و سکس تراپیست www.Sokhandani.com

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

سلام خانمی هستم 21 ساله دارای یک فرزندهم هستم.راستش مشکل من مربوط به دماغمه ازش بدم میاد چون همه مسخ

پاسخ سلام دوست عزیز بنظر بنده بینی شما در اتفاقات زندگیتون هیچ نقشی ندارد و تنها به این دلیل آزارتون می‌ده که خودتون این‌طور می‌خواید.چرا که اگر تاثیر منفی داشت شما نباید ازدواج میکردید وکسی انتخابتان نمی...

استفاده از موادشوینده دربارداری

پاسخ سلام خیر اما بهتر است از این به بعد از این مواد شوینده شیمیایی استفاده نکنید موفق باشید.