2794

افسردگی و سردی با همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 266 بازدید

سلام خسته نباشید من 25سالمه و همسرم 26 

3سال ازدواج کردیم متاسفانه از روز بعد عقد داعم بخاطر مساعل خانوادگی یا دانشگاه رفتنم یا تماس دوستانم همه دختر بودن با همسرم داعم بحث داشتم 

بد رفتاری توهین چندبار دست روم بلند کرد 

تو مساعل خانوادگی با خانوادش بحث داشتیمو با اینکه متوجه اشتباه خانوادش بود اما داعم منو ازار میداد بد وبیراه میگفت انگ مریض بودن میزد اجازه نمیداد با دوستام که دخترن بیرون برم 

اما خب بگم از خوبیاش بخام بگم دوستم داره و با محبت اما خانوادگی ادمای عصبی هستن و بسیار پر حاشیه 

منم متاسفانه 6سال پیش دچار بیماری گیلن باره شدم هنوزم وضع اعصابم بهم ریختس وقتی استرس میگرم بدنم میلرزه  ودستام و پاهام سست میشن که دکتر بهم دارو داد 

اما با وجود اینکه همسرم میدونست من این بیماری و عوارض داشتم به شدت بهم فشار میاورد سر مساعلی که من مقصر نبودم یا اگر بودم لایق این برخورد نبودم

الان تقریبا 2ماه خیلی بهتر شده اما من بهش حسم خیلی کم شده همش دارم دلسوزی میکنم. براش خود خوری از خواب خوراک افتادم  اعتمادم سلب شده دیگه میترسم براش یه قدم بردارم از طرفیم همش میگم نکن جدا بشم بعدا حسرت زندگیمو بخورم که میتونیتم نگهش دارم 

تروخدا کمکم کنین دارم دیوونه میشم 

پیش مشاور بیرون رفتم گفت جدایی اما به این راحتی نمیتونم من دچار وسواس فکریم شدم متاسفانه 


اطلاعات تکمیلی

سن 25 جنسیت زن شغل کارشناس تعمیرات برد های الکترونیک
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

باسلام 
ميتونم درك كنم چقدر براتون تصميم گيري سخته 
هيچكس جز شما نميتونه تصميم نهايي رو بگيره 
اما ايا شما با اين مشكل  كه عصب رو تحريك ميكنه توان و كشش اين استرس مدام رو داريد 
ايا ده سال بعد ميتونيد باز هم با يك ادم بدبين كه محدود ميكنه، بند ناف عاطفي اش رو با خانواده قطع نكرده و به خودش اجازه ميده كتك بزنه ادامه بديد 
اگه الان حس ترحم و بي انگيزگي داريد ده سال بعد وضعيت خودتون رو چطور ميبينيد ؟ سود و زيان كنيد 
خوب بودن صرفا مهربون بودن نيست ببينيد چقدر اين ادم بزرگ  و سالم رفتار ميكنه و چقدر همراهه بعد تصميم بگيريد 
بهتره از كتاب هاي خود ياري كه براي افرايش اعتماد به نفس هست كمك بگيريد نشر دانژه كتاب هاي خوبي داره .

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha