2794

تحمل مشکلات زندگی متاهلی تو سن 20سالگی برام سخته

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 170 بازدید

سلام من ازدواج فامیلی داشتم همسرم دوسال ازم بزگتره و پنج سال خواستگارم بود و بالاخره بعد پنج سال بهش جواب مثبت دادم و منم عاشقش شدم و هنوزم هستم،عشق ما وصف نشدنیه‌. و دوتامون فکر میکردیم چون فامیل هستیم ممکنه خونواده هامون همو تو شرایط مختلف درک کنند .گذشت رسید روز های مراسماتی مثل بله برون عقد و عید های مختلف که برای عروس کادو میگیرن ،خونواده شوهرم وضعیت مالی شون خوب نبود پدر شوهرم مدیریت اقتصادیش خوب نیس مثلا پول داشت که همه این مراسمات رو به نهو احسن انجام بده ولی از رو حرف مردم که کاری برای پسرت نکن بزار خودش کالا بخره رفت بعد عقد ماشین لباس شویی که میشد بعدا هم خرید رو خرید تا مثلا جلو بقیه پز بده که من برای پسرم هر کاری میکنم  و هیچ پولی براش نمود که رسم هارو ...،بعد اومدن به خونواده من گفتن که ما هر موقع پول دستمون بیاد همه کار میکنیم .منم که اصلا هم رسم و رسومات رو خیلی نمی‌دونستم و تو فکر این چیزا نبودم هرچی بهم میدادن با خوشحالی قبول میکردم اصولاً  آدم کم توقعی هم هستم و همش دنبال این بودم که با همسرم برم بیرون شب پیشش باشم و کلی خوش بگذره بهم تو این دوران ،خونواده مادریم میان وارد زندگی ما میشن و دخالت میکنند و مامانمو از حرف پر میکنن که برای دخترت کاری نکرد ارزش براش قاعل نشدن براش اینو نگرفتن اونو نگرفتن اینم که گرفتن کمه این چیه براش گرفتن فلانی برای عروسش چیکار کرد اونجا بود که دوتا خونواده ها باهم بد شدن خدارو شکر کارمون به طلاق میتونست کشیده بشه ولی نشد چون همو دوست داشتیم ،شوهرمم از این پسرا نیس که میرن خواستگاری محض اینکه زن داشته باشن اون واقعا عاشقمه ولی همین مسائل رومون خیلی تاثیر گذاشته من 20 اون 23 تو این سن کلی بار مسئولیت و سختی با ندونم کاریو لج بازی فامیلی بوده .‌.حس میکنم دارم افسرده میشم مراسم عقد که آرزوم بود نداشتم سر دعوا هم قرارع هرکس جدا عروسی بگیره یک ساله عقد کردیم وقتی مجلس عقد دعوت میشم نمیتونم شادی کنم چون عقده شده واسم همش دوست دارم برگردم عقب همه چیو درست کنم آخه روز عقدم که قرار بود بهترین روزم باشه مخصوصا واسه شوهرم که بعد پنج سال به عشقش رسید بدترین روز زندگیم شد با لج و ندونم کاری بزرگا خودمو میخواستم بیمارستان روانی داوطلبانه بستری کنم ولی شوهرم گفت اگر اینکارو کنم نابود میشه بار ها ازش خواستم که می‌تونه جداشه تا سختی هاش تموم شه اونم همینطور ولی مسئله اینکه ما بدون هم نمی‌تونیم دیگه بریدم یه حس بد بی حسی اومده سراغم گاهی با خودم تکرار میکنم من فقط 20سالمه




اطلاعات تکمیلی

سن 20 جنسیت زن شغل برای کنکور میخونم وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

کاملا درکتون میکنم،به همون عشق استقامت داشته باشید،و فقط به خودتون و همسرتون فکر کنید،اجازه دخالت به دیگران ندهید،سعی کنید رفت وآمد با افرادی که حال شمارو بد میکنن به حداقل برسونید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

ازدواج درسن 20سالگی

پاسخ سلام دوست عزیز ممنون از اینکه مارو انتخاب کردید دوست عزیز ازدواج مهم ترین اتفاق در زندگی می باشد پس باید بهترین انتخاب را داشته باشید و کاری را که باید انجام بدهید این هست که همسر اینده را از لحاظ فر...

راضی نبودن همسر از زندگی متاهلی

پاسخ سلام همراه عزيز ✋🏻ممنون از اينكه ما را انتخاب كرديددوست عزيز اولين كاری كه بايد انجام بدهيد اين است كه خونسرد باشيد و شرايط را كامل ارزيابی كنيد.در بيشتر موارد برای نجات زندگی اميدی هست و طلاق آخرين...

سردرگمی درزندگی متاهلی

پاسخ سلام دوست عزيز متوجه ام كه چقدر تحت فشار هستيد اين موضوع اختلال فرزندتون تاثير روي كل زندگي خانواده داره و طبيعه هست كه غمگين باشيد عزيزم با توجه به اين موارد همسرتون فكر كردن به بچه دوم درست نيست شم...

سلام ببخشید من تو زندگیم خیلی مشکل دارم و دایم از زندگی متاهلی ناراحتم از نطر مالی مشکلی اصلا ندارم

پاسخ سلام دوست عزیز ممنون که سوالتون رو با ما در میان گذاشتید در زندگی زناشویی نباید دنبال مقصر گشت.هیچ کس مقصر نیست . وقتی دونفر با دو سبک تربیتی متفاوت زیر یک سقف میرند زمان خواهد برد تا بتونند باخصوصیات...