2794

سلام وقت بخیر.بنده ۳سال نیم که عقدم.یکسال پیش یک نفر ب اعضای خانواده گفته بودن که همسرم ترامادول استفاده میکنه که من با حالت دوستانه باهمسرم صحبت کردم گفتم استفاده میکردی....گفت زمانیکه بابام مریض بود و داشت رحمت خدا میرفت (سال ۹۰پدرشون رحمت خدا رفته ) چندباری استفاده کردم.....گفتم نامزد بودیم چطور استفاده کردی؟گفت اره موقعی که تو فشار بودم همه چیز گرون شد و قراربود عقدکنیم......بعد از مدتی زیر این صحبت زد انکار کرد،و ما زمانیکه به خانواده گفتن ناراحتی پیش اومد که من تو روحیم این مسله ترامادول تاثیرگذاشت.....و بعد یمقدار بین من و همسرم بحث بود ک دیگه اخر اسفندماه گذشته من و همسرم باهم بحث داشتیم و قهر کرد و دیگه خبری نداشتم و تصمیم گرفت که دیگه ادامه ندیم و جدا بشیم و با پادرمیانی خانواده ها و خودم رفتم باهاش صحبت کردم و تافراموش نکردم این نکته رو عرض کنم که  این مدت قبل کمکاری هم برای همسرم داشتم که چون مسئله ترامادول رو فهمیده بودم....که دیگه بعد از ۵_۶ماه آشتی کردیم که میشد شهریور امسال اشتی کردیم و من تصمیم گرفتم منزل خانواده همسرم بمونم کنار همسرم باشم....که تو این مدتی که بودم یه شبایی کم خواب بود و یه روزایی زیاد میخابید خوابش تنظیم نبود و گاهی سیگار میکشید ک بعد باهاش صحبت کردم گفت من قرص کلونازپام میخورم و یه شب نرمال نبود مشروب قوی خورد که حالت های وحشتناکی رو ازش دیدم مثلا حالت نیمه ایستاده خواب بود و مست بود گیج بود چرت پرت میکفت و بعد رفت تو حالت گیج خواب مستی سیگار کشید.....و بعد فردا اون روز مادرش یاهاش صحبت کرد ک چرا اینکار کردی ...و منتظر من بود بیا بریم اسن مشروب رو بریزم و مشروب رو ریخت.....و اون شب که حالش بد بود ازش پرسیدم چندتا قرص کلوتازپام خوردی گفت ۱عددو نصفی خوردم.....بعد گذشت چندروز با همسرم صحبت کردم گفت میدونی اون شب ممکن بود سنگکوب کنی چقدر حالت بد بود گفت اره ممکن بود ......بعداز چند روز دیدم  قبل از اینکه سرکار بره خواست سمت در خونه بیرون بره یهو برگشت چیزی از تو کیف  کوچک در کشو درایور اتاقش بیرون اورد و رفت سرکار من از دور میدیدم منم کنجکاو شدم رفتم کیف رو چک کردم درون کیف قرص متادون ۲۰دیدم و قرص ب۲ دیدم.....و بنده خیلی بهم ریختم .....ب منم گفته بود که بعداز تولدت یعنی ۲۴شهریور بعد برو خونتون که میخوام روی خودم کار کنم و تنها باشم....منم تا قبل از اینکه این قرص ها دیده ببینم میگفتم خوب میخای بری وررزش منم همون ساعت ها ورزش میرم و همسرم میگفت نه تنها باشم بهتر میخوام روی خودم کار کنم چون اون مدتی که پیشش بودم داشته ترک میکرده ......و سبار بطور نامحسوس باهمسرم صحبت کردم گفت من دو شکست تو زندگیم داشتم یکیش میدونم همون پدرش بود ک فوت کرد بیماری های سختی ک داشت. و از شکستی ک اون ۶ماهی که تصمیم ب جدایی گرفته بود و تنها بود .....گفت من ب بیراه رفته بودم هیچی دیگه واسم مهم نبود.....

الان من موندم آیا برم باهمسرم صحبت کنم که قرص ها رو دیدم قبل این کار ریخته نمیشه؟!

اینکه اگر این موضوع رو مطرح کنم به چه صورت مطرح کنم؟

و آیا بایستی با این اقا با وجود این مسیله ازدواج کنم یا طلاق بگیرم؟


از نظر شخصیتی همسرم ادم مهربون بامرام بامعرفت احساساتی بامحبت و البته خانوادگی احساساتی و بامحبت هستن.......و از نظرشغلی  در شرکتی کارشون فنی و مربی ورزش هم هستن ......


اطلاعات تکمیلی

سن ۳۴ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

برای تشکیل زندگی مشترک از مشاور حضوری ازدواج کمک بگیرید و با احتیاط تصمیم گیری کنید چون مساله سالها زندگی هست

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

سلام خانم 25 ساله ای هستم که قصد بارداری دارم مسئله ای که ذهنمو مشغول کرده اینه که فشارم بیشتر اوقات

پاسخ با سلام قبل از بارداری تحت نظر پزشک مراقبتهای قبل از بارداری را دریافت کنید . در صورتیکه علت زمینه ای وجود نداشته باشد مشکلی برای بارداری شما وجود ندارد.

با سلام و خسته نباشید نمیدونم این موضوعی که میخام مطرح کنم به این بخش مربوط میشه یا نه ولی مسئله ایه

پاسخ سلام دوست عزیز بزرگ‌ترین تفاوت میان‌مغز مردان وزنان در این است که قسمتی که مسئولیت اشتیاق جنسی را در مغز به عهده دارد، در مغز مردان 2.5 برابر بزرگ‌تر از مغز زنان است. مردان به‌طور کاملاً ناخواسته دوس...