2794

خودکشی یا طلاق

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 704 بازدید

سلام من بزرگترین اشتباه زندگیم این بود ک ازدواج کردم و قبول کردم طبقه پایین مادرشوهرم زندگی کنم ...همیشه سر مادر و خواهر همسرم توی زندگیه منه بیرون میریم زنگ میزنن چرا رفتین ما خونه موندیم شما چرا رفتین ..غذا میپزم میاد پشت در میگن زهرا بوی غذاش میاد اینجا دلمون میخواد خونه نبودنی میان خونه منو با کلید یدک میگردم یخچال و کمد و....مسافرت میریم زهر مار میکنن چون خسیسن مهمون میاد خونمون شوهرمو یاد میدم میگن مزار مهمون بیاد گرونیه خداشاهده دوساله ازدواج کردم یبار پدر مادرم اومدن خونم ولی خواهر خودش هروقت خواست میاد میخوره بدون اینکه ی لیوان جا به جا کنه میره...دیگه نمیکشم اونا ک اذیتم میکنن شوهرم میگه مشکل از توعه..عروسی برام نگرفتن ..هیچی نگرفتن.وقتی خوشبختی اطرافیانمو میبینم دلم میخواد بمیرم با این شانسم شوهرم خونه داره ولی مادرش نمیزاره بریم حال روحیم داغونه نه میتونم شوهرمو ول کنم چون دوسش دارم نه میتونم اینجا بمونم راهنماییم کنید طلاق. یا خود کشی

اطلاعات تکمیلی

سن ۱۸ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزيز 
ميتونم درك كنم چقدر تحت فشارين و چقدر اين مسائل براتون دردناكه اما قطعا خودكشي كمكي نميكنه 
به نظرم با توجه به علاقه ايي كه به همسرتون داريد سعي كنيد رابطه خودتون را بهتر كنيد و به ايشون نزديك تر بشين و ايشون رو جذب كنيد ، اينكار تسلط والدين همسرتون را كم ميكنه و بجاي مدام انتقاد از رفتارهاي خانواده ايشون سعي كنيد خود را سرگرم كنيد و كمي فعالتر باشيد چون باعث ميشه كمتر وارد بازي اون ها بشيد و كم كم وقتي روي خود مسلط شديد مرزهاي خودتون با انها را مشخص كنيد و در برابر حرف ها بشنويد و رد بشيد 
راجب گرفتن عروسي حتي به صورت فرماليته و گرفتن عكس باهمسرتون صحبت كنيد بدون سرزنش كه توي دلتون نمونه 
حتما ضروريه مشاوره زوج برويد و حتي اگر همسرتون هم نيمد خودتون با درمانگر زوج صحبت كنيد .
 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha