سلام روزتون بخیر
من سه ماهه اول بارداریم هست ، دکتر هماتون تشخیص داد و استراحت تجویز کرد و گفت زیاد نباید سرپا باایستم
مجبورم بخاطر غذا سرپا باایستم و کارهای مربوط به بچه ی ۲ سال و نیممروخودم انجام میدم
همسرم کمکم ظرف میشوره و خونه جارومیکنه
مدام ازش تشکر میکنم و دعاش میکنم
خوبه اما مثلا یه دفعه شروع میکنه غر زدن چقدر میخوابی چقدر تنبلی! اصلا انگار فراموش میکنه وضعیت منو! انگار حرصش میگیره من خوابیدم اون مثلا داره کار میکنه...خب من قبل بارداری کارهامو خودم میکردم...کمکم بود ولی کمتر
الان از حرفایی ک بهم میزنه دلم میشکنه غرورم خورد میشه
من با این شرایطم بلند میشم غذا درست میکنم نمیبینه!
به من میگه تن لش و...
باش صحبت کردم اخه مگه من از تنبلیم خوابیدم...مگه دست خودمه خوابم میاد و....
متاسفانه مادرشم که زنگمیزنه بجای اینکه ب پسرش توصیه کنه بیشتر هواشو داشته باش کمکش باش میگه به خانمت بگو رو صندلی کاراشو بکنه! بازم خداروشکر همسرم به حرفشون نیست کمک نکنه
اما این منت گزاشتنش غرورمو خورد کرده
پیش مادرمم نمیتونم برم چون مسافرت برام ممنوعه
خیلی خستم روحم خستس...الانم از دیشب تا الان بام سنگین شده و محل نمیده!!!دلممیخواد درک بشم ...ممنون میشم راهنماییم کنید چطور برخورد کنم باش ...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید