2794

قبل اینکه عقد کنیم نامزدم خیلی باهام خوب بود هرچی میگفتم بهم احترام میزاشت منم احترامشو داشتم الان عقد کردیم من ۱۷ سالمه نامزدم ۲٠ سال سه یا چهار ماهه عقد کردیم همش بهونه های الکی میاره بعدم میگه من دنبال بهانه ام من دختری بودم که لباس های پسرانه میپوشیدم جوری بود که همه فکر میکردن من پسرم از ارایشم میفهمیدن من دخترم اما بخاطر نامزدم چادری شدم قبل عقد بهم گفت تیپ های خانومانه بزن چادرم نمیخواد ولی الان میگه چادر و من گفتم باشه بهم گفتن نباید اینستا نصب کنم گفتم باشه گفتن نباید بدون اجازم بری بیرون گفتم باشه گفته حق نداری با دوستات بری بیرون گفتم باشه ولی خودش همش پیش رفیقاشه بهش که گفتم بهم گفت خودتو با من مقایسه نکن باید یک فرقی بین زن و مرد باشه منو محدود کرده ولی خودش هرکارری میخواد میکنه بهم گفت اینقدر بهم الکی گیر نده حد خودمو میدونم و این حررفا بهش گفتم بریم مشاوره گفت تو مشکل داری چرا من باید بیام مشاوره تو برو مشکلتم حل کن دو هفته بود خیلی سرد شده بود رفتم مشاوره بهم گفتن زن باید یک محدودیت هایی داشته باشه و گفتن بیشتر به خودم برسم مثلا برا نامزدم از لباس های قشنگ استفادع کنم ارایش کنم عطر بزنم اما نامزدم اصلا این چیزارو نمیبینه توی اکانت تلگرامش بودم یک پی ام براش اومد که این فلان خانم به تلگرام پیوست ازش پرسیدم این خانومه کیه اولش گفت نمیدونم و اینا مال من نیست حتما از مخاطبین تو هست بعد گفتم نه مال من نیست فرداش به خانومه زنگ زدم خانومه هول شده بود انگار ترسیده بود گفت چرا زنگ زدی بهم جوری صحبت میکرد انگار منو میشناسه ولی من نمیشناختمش بعد گفت اشتباه شده خط همسرم دست منه من خودم شوهر دارم دیگه بهم زنگ نزنیااا بعد به نامزدم که گفتم گفت چرا همچین کاری کردی عصبانی شد بعد گفت فوضولی کردنات تموم شد حالا طرف جوابتو چی داد بعد خنده ی عصبی کرد تو دلم افتاد داره خیانت میکنه دیشب بعد چند وقت اومد پیشم گوشیم قشنگ جلو چشمش بود برداشت کلشو چک کرد کل گوشیمو نگاه کرد و تموم شد بعدش من گوشیمو گرفتم و رفتم دسشویی وقتی برگشتم گفت چیو از توش پاک کردی گفتم هیچی گفت برو خر خودتی اومده بود خونمون ما هنوز توی عقد هستیم رفت توی اتاقم و روی تخت خوابید من رفتم پیشش دراز کشیدم هولم داد افتادم رو زمین فکر کردم مثلا داره شوخی میکنه باهام بعد دوباره رفتم پیشش خوابیدم بغلش کردم دستمو محکم گرفت انداخت اونور و من رو تخت پیشش دراز کشیده بودم گوشیمو پرت کرد خورد به دیوار افتاد رو زمین خواستم برم بردارم گفت حق نداری دست بهش بزنی تلگرامم و روبیکا و واتساپمو پاک کرد منم به گوشیم دست نزدم سیمکارت و باطری گوشیمو در آورد گفت لیاقت جوفتشو نداری منم اهمیت ندادم بلند شد رفت رو زمین خوابید باز رفتم رو زمین پیشش خوابیدم یکم اینور اونور کرد هی پاشو حالت عصبی بودن تکون میداد بعدم با مشت زد توی سرش بعد بهم گفت بعضی وقتا به ادما اعتماد میکنی هار میشن دوباره بلند شد رفت روی تخت خوابید منم نشستم گریه کردم بهش گفتم تو شوهرمی چرا فکر میکنی دارم خیانت میکنم من دوست دارم بعد خندید چند ساعت گذشت و خوابش برد روی تخت و من روی زمین خوابیدم دیدم خوابم نمیبره رفتم تکونش دادم گفتم برو اونورتر میخوام بخوابم روی تخت بود یکم خودشو تکون داد منم جا بشم بعد پشتمو کردم بهش فکر کردم بیداره بعد از پشت بغلم کرد سه ساعت خوابیدم بیدار شدم دیدم پیشم نیست و رو زمین خوابیده بازم رفتم پیشش خوابیدم گفت چجوری اومدی رو تخت پیشم خوابیدی بهش گفتم خودت رفتی اونور گفت نفهمیدم وگرنه نمیزاشتم کنارم بخوابی بعد بغلش کردم گفت ولم کن ازت متنفرم ازت بدم میاد ولی بعدش بغلم کرد رفتاراش عجیب شده یکجوری شده بهم گفت اشتباه کردم پات موندم تا الان باید هزاربار بهت خیانت میکردم اشتباه کزدم با تو موندم کلی شکستم حالم خیلی داغونه نمیدونم چرا یکدفعه ای اینطوری شکاک شد قبلن اینطوری نبود اصلا نمیدونم چیکار کنم هم محبت کردم بهش هم بی محلی کردم هیچکدوم جواب نداد😔شما بگید من چیکار باید بکنم مگه چی براش کم گذاشتم منکه هرچی گفتش بهش گفتم چشم بهش محبت میکنم احترام میزارم جلو بقیه ازش تعریف میکنم تایید میکنمش قربون صدقش میرم چیکار باید بکنم بهتر شه زندگیم😔هرروز دارم عذاب میکشم

اطلاعات تکمیلی

سن ۱۷ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

باسلام 
ميتونم بفهمم چقدر احساس بدي رو تجربه ميكنيد حق داريد 
اين همه مهرباني و قبول كردن خواسته ها متاسفانه باعث اشتباه براي ايشون شده به نظرم كمي فاصله بگيريد از اين رفتارهاي وابسته گونه رها دورس كنيد و يكم به خودتون نگاه كنيد چرا بايد اين همه تحقير و عذاب رو تحمل كنيد و اين همه محدوديت رو ايا اينه خواسته شما از زندگي مشترك ؟ ايا ٥سال ديگه با اين شرايط تحقيرها و محدوديت ها و بدبيني ها باز هم هر دفعه به سمت ايشون ميريد ؟ چه عاملي باعث شده ايشون خود را متمايز بدونه و توي خونه پدري شما اين رفتارهارو بكنه يا به هر بهانه ايي پرخاش كنه ،بهتره حتما پيش يك مشاور كاربلد برويد و سعي كنيد با كمك ايشون يك مسير و راه حل درست انتخاب كنيد.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

چراجواب ادمونمیدیداخه؟؟

پاسخ سلام دوست عزیز لطفا مجددا سوالتان را بپرسید با تشکر

ازدواج‌و‌مشکل‌خانواده

پاسخ باسلام ميتونم درك كنم چقدر تحت فشار هستيد گفتيد رابطه خوبي با پدرتون داريد نظر ايشون چيه ايا ايشون هم تحت سلطه خواهرتون هستن يا ميتونن خودشون تصميم گيري كنن .خيلي خوبه كه جلسات مشاوره رفتيد و تيپ شخ...

احتمال عدم بارداری باجود لقاح در زمان تخمک گذاری

پاسخ سلام دوست عزیز نگران نباشید با مصرف داروهای کمک باروری شانس باردار شدن شما افزایش می یابد در موارد کمی اگر چسبندگی لوله های رحمی مطرح باشد ویا اینکه ازمایش اسپرم همسر ۷ مشکل داشته باشد احتمال باردار...

لطفاجواب بدین دکترعزیز

پاسخ ۱۵ درصد بارداری ها سقط می شوند و اغلب تکرار شونده نیست . اگر این مشکل باز هم تکرار شد باید بررسی های لازم جهت بررسی علت سقط مکرر برایتان انجام شود . ساک دفورمه یعنی جنین از بین رفته و سقط خواهد شد .