سلام
ممنون میشم کمکی بهم بکنین
من 26 سالمه و تقریبا 10 ماهه عروسی کردیم. از اول عقد (ک میشه 2 سال پیش) همسرم اذیت های زیادی کرده اما چندان مهم نبوده، (یعنی من بزرگش نکردم) مثلا از اول عقد مثل خاله زنک ها روی خرید جهاز حساس بود و یا گیر میداد یک چیزی رو حتی اگر الکی و گرون قیمت بود حتما باید بخرید یا چیزایی ک وظیفه خانواده دختر نبود و خودشون باید میخریدن رو هی میگفت نه اشتباه میگی باید شما بخرید، یا مثلا اگر از اقوام من کسی بهشون میگفت بالا چشمت ابرو بهش برمیخورد و بحث بدی با من میکرد و میگفت من دیگ پامو جایی نمیزارم. رفتار های بد زیاد داشت اما بعد همش همیشه پشیمون میشد و سعی میکرد جبران کنه. اما این رفتارای بدش تموم نشده. هربار میفهمه اشتباه کرده اما بازهم تکرار میکنه. و من رو واقعا کلافه کرده. من همیشه مشکل اینک از چیزی ک دارم و انجام میدم راضی نیستم رو داشتم و الان این اذیت هاش باعث شده بیشتر قبل از انتخابم پشیمون بشم و حتی گاهی بشدت ازش متنفر میشم و دلم میخاد همون لحظه برم دادگاه و طلاق بگیرم.(من گاهی بشدت گریه میکنم و میگم کاش 5 سال پیش بود مثلا و از ازدواجم شدید پشیمون میشم بخاطر فشار روحی ک بهم وارد میکنه) من اصلا این زندگی ای ک الان دارم رو دوست ندارم واقعا. یروز خوبه یروز افتضاح. بیشتر روزای هفته بحث داریم و سر چیزای بیخودی ک اقا سرهم میکنه باید جنگ کنیم. من اگر مهمونی دعوت بشیم بجای خوشحالی ناراحت میشم و نگران که باز دوباره سر چی میخاد وقتی اومدیم غر بزنه و ایراد بگیره. دوست و رفیق هم ندارم چون ایشون از رابطه دوستانه و این چیزا بدشون میاد. جدیدا هم بخاطر یکبار حرف اشتباه زنداداشم (که بعدش هم کلی معذرت خواهی کرد) با اونم لج افتاده و هربار میخایم بریم خونه مامانم اینا برا من شر درست میکنه. من فقط یه برادر دارم ک خیلی هم دوستش دارم اما از اون هم بدش میاد و میگ چرا با شوهرم حرف میزنه و شوخی میکنه. و میخاد رابطه من و برادرم رو هم قطع کنه.(در حالی که خودش با برادرش شریک هستن و رابطه فوق نزدیکی دارن). من تحمل اینو دیگ ندارم. من فقط تو دار دنیا همین مادر پدر و برادر رو دارم. هروقت حرفی از اونها میزنه دلم میخاد همون لحظه بمیره. هیچ حسی به زندگی باهاش ندارم. هیچ امید و هدفی ندارم. حتی دوست ندارم ازش بچه دار بشم. خیلی ادم مغرور و خودپسند و خودشیفته ای هست. میگ من بهترینم و کسی حق نداره حرفی به من بزنه. و این بدترین چیز و عامل همه بحث هاس. من کشش ندارم و بهش هم گفتم یبار دیگ بحث کنه میشه اخریش و من دیگ طلاق میخام. چیکار کنم به نظرتون؟ و بگم ک من هم تو بحث ها ادم ساکت و ارومی نیستم و همیشه جوابش رو میدم و متوجه اشتباهش میکنم و هرچی خواستم میگم بهش اما این اخلاقای بد رو کنار نمیزاره. ممنون میشم راهنمایی کنید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید