سلام خانم دک. من وقتی 15 سالم بود پدر و مادرم من و به زور دادن به پسر داییم که اصلا ازش خوشم نمیومد

سلام دوست عزیز هرچند علاقه اولیه پسر و دختر از شرایط لازم برای یک ازدواج موفق است اما یک ازدواج موفق لوازم دیگری نیز نیاز دارد . فکر نکنید اگر در ابتدا با فردی که دوستش دارید ازدواج میکردید الان مشکلی نداشتید ویا به عبارتی فکر نکنید مشکلاتی که دارید بخاطر عدم علاقه تان هست .شما متاسفانه از ابتدا با عینک بد بینی به این رابطه نگاه کردی عینک بدبینیتان را بردارید اینگونه میتوانید تمام تفسیرها و نگاهتان را به زندگی یا به یک فرد یا یک اتفاق عوض کنید. نگاهی که با برداشتن آن عینک به کلی متفاوت می شود. این مدت فقط نقاط منفی همسرتون رو دیدید پیشنهاد میکنم با تهیه لیستی از نقاط مثبت همسرتان (مطئنا همه ما آدمها هم نقاط مثبت داریم و هم نقاط منفی) آن را هر روز مرور کنید تا نگرشتان نسبت به ایشان منطقی تر شده و احساس بهتری پیدا کنید. ایا این مدت سعی کردید که ایشون رو دوس داشته باشید یا همیشه مقاومت کردید برای تغییر اوضاع چه کردید شما با تظاهر به دوست داشتن ایشون باعث شدید که همسرتون هیچ وقت تلاشی برای تغییر اوضاع نداشته باشه به این فکر کنید که در حال حاضر چه میتوان کرد واثار مثبت ومنفی تصمیماتی که میتونید بگیرید رو در نظر داشته باشید ایا قصد دارید از پدر کودکتون صرفا بخاطر نداشتن علاقه جدا بشید؟ ایا تضمینی هست که بعد از جدایی اوضاع بهتر از این باشه بهتره در مورد همسرتون تغییر دیدگاه بدید به هرحال ایشون همسر شما وپدر فرزند شماست پیشنهاد من به شما مراجعه حضوری به مشاور هست. اگر واقعا قصد ادامه زندگی با ایشون رو ندارید قطعا داشتن فرزند دوم توصیه نمیشه موفق باشید