شوهرم نه تنها با خانوادم رفت و آمد نداره بلکه حتی نمیذاره من به اونا سر بزنم همون هفته ای یکبار میذاره برم خونه مامانم ولی نمیذاره به خواهرام سربزنم میگه دوست ندارم با اینکه تا حالا هیچ بدی ازشون ندیده حتی تو جمع شون نمیاد که بخواد بدی ببینه چیکار کنم من از زندگیم حتی متنفرم اون حتی دوست نداره خانوادم بهم سر بزنن من واقعا حس میکنم اسیرم بارها هم باهاش صحبت کردم هیچ چیز منطقی نمیگه فقط میگه دوست ندارم بری خونشون... با اینکه قبلا همیشه میرفتم خونه پدرش باز اینارو می گفت الانم که هفته ای یکی دوبار میرم باز همونه هرکاری میکنم اون مثل سنگ میمونه عوض نمیشه خواهش میکنم کمکم کنید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید