2794
سلام عزیزان.من بیست وسه سالمه.دوساله ازدواج کردم.بچم تازه چهارماهشه.مذهبی ومعتقدومحجبه هستم.ازوقتی باردارشدم به خاطرمرگ همزمان دوتاازعزیزام افسردگی شدیدپیداکردم.ولی هیچکس نفهمید.حتی خودم الان میفهمم اون حال بدم افسردگی بوده.پیش مشاورنرفتم.چون نمیدونستم افسردم. خودم بادعاخوندن وقرآن خوندن تاحدی آروم شدم.حالا بعداززایمون بدتر شدم.اضافه وزن دارم.احساس میکنم هیچکس به چاقی من نیست.دیروزباشوهرم رفتیم مانتوبخرم ده تا پروکردم آخرش گفتم من چاقم هیچی بهم نمیادنخریدم هرچی بیچاره التماس کرد به خداخوشتیپی.فایده نداشت نخریدم.من چادریم خیلی به چادری بودنم افتخارمیکردم اماازوقتی عقدکردم اصلا افتخارکه نمیکنم هیچ خجالت هم میکشم.چون خانواده همسرم خوبن ولی مسعله حجابو رعایت نمیکنن.مادرشوهرم خیلی خوبه وواقعن ازمن به خاطرچادری بودنم خوشش میاد.ولی اون دوتاجاریم وخواهرشوهرم یکم حجابشون خوب نیست.حالاازاون وربچم خیلی بیقراره.تاگریه میکنه بیشتروقتابایدشیرخشک بدم تاساکت شه....خیلی بی قراره تاگریه میکنه خودمم باهاش گره میکنم..همش به شوهرم میگم این گریش نشونه یه اتفاق بده که میخوادبیفته.شوهرم خیلی ناراحت میشه تااینومیگم.الان دیگه یه ساله ازبارداریم تاالان که بچم چهارماهشه یک روز بدون گریه نداشتم دیگه چشام نمیبینه.اصلااعتمادبه نفس ندارم...پدرم به خاطرمریضیش نمیتونه کارکنه مادرم میره سرکار.صب که میشه خواهرشوهرم بچشومیاره میزاره پیش مامانش وخودش به کاراش میرسه ولی من بچموپیش کی بزارم مامانم سرکاره شبم که میادخونه بیچاره ازخستگی فقط میخوابه...همش به خداکفرمیگم منی که نمیتونستم کفربشنوم حتی...نمازام قضامیشه اصلا برام مهم نیست من که نمازصبحم هم قضانمیشد.اصلابعضی وقتانمازمونمیخونم..خیلی ناشکر شدم..دست خودم نیست دیگه...احساس میکنم شیطون مغزمو کنترل میکنه...خلاصه بگم پرازانرژی منفی ام.....دیگه برییییییییییییدم خسسسسسسسستم نااااااامیدم هیچ بچه ای مث بچه من نیست....هیچکس مث من نیست....ببخشیدطولانی شد.توراخدا تواین شبای محرم برا دل خسته منم دعا کنید.
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

دوست عزیز شما در صحبتهاتون به چند مورد اشاره کردید که نشان از بهم ریختگی افکارتون هست که درموردش توضیح میدم در مورد حجابتون بنظر میرسه که اطرافیانتون باعث شدند که حس رضایتی که قبلا داشتید رو نداشته باشید مگه شما بخاطر رضایت مادرشوهر یا حس برتری نسبت به جاری و خواهر شوهرتون این حجاب رو انتخاب کردید؟؟ عقاید انسانها همیشه قابل احترام بوده و نشانه برتری فردی به فرد دیگه نیست. شما باید ارزش وجایگاهی که بخاطرش حجاب رو انتخاب کردید رو درخودتون بالا ببرید .اطاعت از دستور خداوند وعمل کردن به اون میتونه به انسان حس رضایت از خویشتن رو بده چون احساس میکنه خداوند ازش راضی هست میتونم درک کنم که بخاطر زائمان وتغییر اندامتون و مسایلی که فرمودید ازنظر روحی اوضاع مساعدی ندارید ولی اگر خودتون هم پیامتون رو بادقت بخونید میبینید که در بیان بعضی واژه ها اغراق کردید اینکه شما چاق ترین فرد هستید و چاق تر از شما وجود نداره بنظر بنده حساسیت شمارو نشون میده و خودتون هم میدونید که حتما چاق تر از شما هستن در ضمن چاقی شما علت بسیار مهمی داره که نباید خودتون رو بخاطرش سرزنش کنید همه خانومها در دوران بارداری با تغییر اندام مواجهه میشن فقط در بعضی بیشتر این تغییرات صورت میگیره ودربرخی کمتر شما الان در دوران شیر دهی هستید ونمیتونید رژیم بگیرید پس این موضوع قابل درکی برای دیگران ومهمتر از همه خودتون هست بنظر میرسه دچار افسردگی ÷س از زائمان شدید که مقطعی هست ولی خودتون واطرافیان رو خیلی اذیت میکنید یادتون باشه افکار وجملاتی که در مورد خودتون میگید چه مثبت چه منفی بعد از مدتی باور ذهنی خودتون واطرافیانتون میشه اینکه مدام پیش همسرتون میگید من خیلی چاقم وهیکلم مناسب نیست بعداز مدتی باور همسرتون میشه پس این افکار رو از ذهنتون پاک کنید وقتی مدام گریه میکنید ازنظر روحی بهم میریزید وناخواسته از طریق شیر دادن این استرس وناراحتی هم به کودکتون منتقل میشه پس طبیعی هست که کودکتون هم بی قرار ونا آروم باشه گاهی باید به خودمون یه تلنگرهایی بزنیم که من لازم میدونم این کار رو بکنم چرا که شما با افکاری که در خودتون ایجاد کردید باعث شده به داشته هاتون توجه نکنید وناشکری کنید چرا با داشتن فرزندی سالم که لطف خداوند بوده فکر میکنید بدترین بچه رو دارید؟ فقط بخاطر این که گریه میکنه وبی قراره؟؟ یه نگاه به اطرافتون کردید؟ یه سر به مراکز درمانی کودک بزنید تا با نوزادانی که با مشکلات زیادی درگیر هستن اشنا بشید کودکانی که مشکلات جسمی و ذهنی شدید دارند دوست عزیز نمیخوام نداشته های دیگران رو ببینید وخدارو بخاطرش شکر کنید ولی کمی با خودتون صادق باشید شما حتی سر سوزن از مشکلاتی که یک مادری با داشتن بچه خاص داره رو تجربه نکردید چطور میتونید بگید هیچ کس مثل من نیس هیچ کس بجز خودتون نمیتونه به شما کمک کنه. چرا خودتون رو با شرایط خواهر شوهرتون مقایسه میکنید شاید ایشون هم به شما غبطه بخوره که خوشبحالش مجبور نیست بچش رو از خودش جدا کنه وپیش کسی دیگه بزاره با افکار منفی ذهنتون بیمار میشه. سعی کنید زیاد در منزل نمونید برای خودتون سرگرمی داشته باشید حتما در طول روز پیاده روی برید . با همسرتون بیشتر وقت بگذرونید وتبادل عاطفی داشته باشید. ارتباط معنویتون با خدارو بالا ببرید میتونید درشرایط سخت توسل به ائمه داشته باشید این ایام فرصت خوبیه که به یاد صبرو پایداری الگوهای دینی خودتون بیفتید که با چه مصائبی همیشه شکرگذار خداوند بودند توصیه میکنم اگر براتون امکان داره از جلسات مشاوره استفاده کنید ایام بکام

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

سلام . من سی و یک سالمه.دوساله ازدواج کردم. یکسال جلوگیری کردم ولی یکساله دیگه اینکارونکردم و باردار

پاسخ با سلام، ضمن تشکر از طرح این پرسش، در پاسخ باید گفت با توجه به اینکه مسئله شما در زمینه بارداری است، توصیه می کنیم حتما با یک متخصص زنان و زایمان مشاوره بفرمایید. انجمن اطلاع رسانی دیابت گابریک در زم...

باسلام وخسته نباشید,من دردوران بارداری۲۲کیلو وزن اضافه کردم,الان که پسرم یک سال و چهارماهشه من فقط د

پاسخ سلام.دوست گلم در این جور موترد حتماباید تشریف بیارید معاینه و بادی انالیز بشید که علت معلوم بشه.در ضمن وضعیت شیر دهی شما هم خیلی مهمه

سلام خسته نباشین . دخترمن چهارماهشه مقدارشیرمن هم نسبت به قبل خیلی کم شده ،قبلا که با شیر دوش میدوشی

پاسخ سلام کاربر گرامی میزان دوشیدن شیر با مکیدن متفاوته. میزان شیری که کودک در مکیدن دریافت می کنه بیشتر هست مکیدن دست هم مربوط به گرسنگی نیست. بیشتر ک.دکان در این سن به مکیدن علاقه دارند شما استراحت کافی...

با سلام و خسته نباشید دختر من ۱۱ماهشه.ماه قبل بردم چکاب۹کیلو ونیم بود.ولی خیلی بدغذاست به زور روزی د

پاسخ سلام کاربر گرامی وزنش تقریبا خوبه شما بین ساعات شیردهی و غذا حتما فاصله بگذارید در خوردن غذا هم راحت باشه. ساعات مشخص غذا بدید این تاپیک هم به شما کمک می کنه http://www.ninisite.com/discussion/threa...