2794

سلام وقت شما بخیر .من دانشجو هستم دختری ۲۰ ساله سه سال با یک آقایی در ارتباط بودم که خانواده در جریان بودن و به شدت مخالف بودن که میخواستم نامزد کنم اما خودم متوجه شدم که این آقا مناسب نیست شکاک بودن و بددهن بودن و عصبی و گستاخ و رابطه رو ترک کردم و تموم کردم چه بسا خانواده اون آقا. کلی به من حرف زدن و...بعد از اون خانوادم به چشم دیگه ای منو میبینن ترک رابطه برام سخته بود اما این کاررو کردم...حال روحی خوبی ندارم یکساله به تمام مرد ها مشکوکم به هیچی حس خوبی ندارم حس میکنم همه قصد آسیب به من رو دارن تنهایی رو دوست دارم وقتی کسی میاد خونمون یا جایی میرم انگار قلبم میخواد منفجر شه اونقدر که حالم بد میشه .از همه بدم میاد دوست دارم یه جای تنها باشم و فقط بخوابم همین چند وقت پیش  یکی از نزدیکام فوت شد روحیم داغون تر شد ...به هیچ پسر یا مردی اعتماد ندارم حس ادامه دادن زندگی رو ندارم دوست دارم تنها یا بمیرم یا برم یه جایی تنها زندگی کنم .تنش عصبیم زیاده سرم سنگین میشه از شدت عصبانیت و قلبم تپش میزنه و دستام میلرزه راهنمایی کنید که من به افسردگی مبتلا شدم یا چیزی فراتر از اون؟من قبلا یه دختر شاد بودم اما الان دوست ندارم با کسی حرف بزنم دوست ندارم در جمعی‌حضور پیدا کنم فقط دوست دارم بخوابم یا تنها باشم تا وقتی که بمیرم.بارها کاری کردم که خودمو شاد کنم اما نمیشه و نتونستم باید چیکار کنم؟؟؟؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۰ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

روانشناسی

سلام

با توجه به پشت سر گذاشتن رابطه، احساسات و شرایط فعلی شما تا مدت ها طبیعی است.
برای تسریع بهبود این شرایط باید به مشاور مراجعه کنید. همچنین در بعضی موارد تجویز دارو توسط پزشک میتواند در برگشت شما به حالت عادی موثر باشد. 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha