من وقتی که 45 روز بود زایمان کرده بودم متوجه خیانت همسرم شدم..و وقتی پشت سرش رفتم ک مچشو بگیرم منو درحد مرگ کتک زد... الان یکسال ونیم گذشته و حال روحیم داغونه..دوتا بچه شش ساله و یک سال ونیمه دارم...تو شهر غریب زندگی می کنیم و هیچکس فامیل وخانواده پیشمون نیستن و شوهرم بخاطر همین هر کاری دوست داره میکنه و بخاطر اینکه دوباره دستش رو نشه گوشیشو ازم مخفی میکنه..حتی حموم و دسشویی هم ک میره گوشیشو می بره..من واقعا خسته شدم و نمیدونم باید چکار کنم..نمیتونم از خانوادم کمک بخوام چون اولا چون من و شوهرم قبل ازدواج عاشق هم بودیم ی جورایی مجبور شدن ب ازدواجمون رضایت بدن و الان نمیتونم بگم کسی ک انتخاب خودم بود این کارو باهام کرده،و دوما شوهرم تهدید میکنه که اگه آبرومو ببری منم آبروتو میبرم و به دروغ به همه میگم من از اولم نمیخواستمش زوری زنم شده تا پیش همه خجالت زده بشی...من بیچاره موندم و نمیدونم چی دزسته و چی غلط.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید