سلام خسته نباشید،من 3ساله که ازدواج کردم وخداروشکرزندگی خوبی دارم ولی دخالت پدرشوهرم گاه وبیگاه خستم

سلام دوست عزیز این حق شماست که برای زندگیتون خودتون تصمیم بگیرید. ولی والدین گاهی نگران این موضوع هستند که چون فرزندشون درامد کافی نداره شاید نتونه مدیریت مالی خوبی داشته باشه وبی گدار به آب بزنه به همین دلیل سعی میکنند راهنمایی کنند که گاهی این راهنمایی جنبه دخالت به خودش میگیره در شرایطی که والدین فرزندان رو حمایت مالی میکنند این دخالت ها بیشتر نمود پیدا میکنه . پدر همسر شما هم چون میخواستن خودشون مبل بخرند این حق رو به خودشون دادند که اینگونه اظهار نظر کنند موضوعی که قابل توجه اینه که متاسفانه والدین نمیدونن که بعضی کلماتشون جنبه توهین وبی احترامی داره وگاهی منظوری هم ندارند در برخورد با این موضوع هر نوع رفتاری که حاکی از تلاش برای کاهش این رفتار باشد، پدر همسرتان را به واکنش وامی دارد تا ارتباط خود را با فرزندش قوی تر کند؛ بنابراین سعی نکنیددر مقابل پدر همسرتان جبهه گیری شدیدی کنیدپدر همسرتون باید کم کم بپذیرد که پسرش مستقل شده . کمک به والد برای پذیرفتن استقلال فرزند و درک این واقعیت که باید به فرزند اجازه بدهد تا از زیر چتر حمایتی او خارج شود و از طرف دیگر، کمک به فرزند برای رها شدن از احساس دینی که سال هاست انرژی روانی او را به خود مشغول کرده است. اما رسیدن به این نقطه، زمان زیادی می طلبد و برای رسیدن به آن باید حوصله داشت و صبر کرد.در چنین شرایطی، به عنوان یک همسر بهترین کاری که می توانید انجام دهید نزدیک شدن به پدر همسرتان است. اگر رابطه شما با پدرهمسرتان خوب باشد، او شما را رقیب خود نمی بیند و کم کم استقلال فرزند خود را می پذیرد. اگر همسرتان نیز دریابد که شما مورد تأییدخانواده اش هستید، به شما اطمینان بیشتری پیدا می کند و به مرور زمان وابستگی اش را به شما منتقل می کند. پس بجای موضع گیری وانتقاد از والدین ایشون سعی کنید رابطتون رو باهاشون بهتر کنید اگر در مدیریت مالی زندگیتون کمی دقت کنید وپس اندازی داشته باشید کم کم خیال والدین همسرتون هم راحت میشه که شما خودتون میتونید برای زندگیتون تصمیم بگیرید و اخر ماه کم نمیارید موفق باشید دشتی کارشناس ارشد روانشناسی