ترس از تغییر در زندگی وناتوانی در گرفتن تصمیم درست

نزدیک ۲۰ سال هست ازدواج کردم یک دختر ۱۶ ساله دارم ازدواجم بدون رضایت خانوادم بوددر واقع همه خانواده صلاح منو میخواستن ولی من کور شده بودم از همان اوایل زندگی مشترک تمام چیزهایی که نباید رو تجربه کردم فهمیدم همسرم اعتیاد دارد بیکار بود پدر شوهرم الکلی بود بعد از سالها تلاش وصبر همسرم تونست مواد رو کنار بزاره ولی متاسفانه با تشویق پدرش برای ترک مواد به الکل رو آورد و حالا دقیقا مثل پدرش الکلی شده یه آدم بد دهن بدبین و همچنان بیکار وتنبل تا پارسال خودم کار میکردم به عنوان سرویس مدرسه ولی به خاطر کرونا حالا خانه نشین شدم توی این سالها چند بار تصمیم به جدایی گرفتم ولی هربار به امید اینکه شاید اوضاع درست بشه دوباره کوتاه اومدم ولی الان از جدایی میترسم به خاطر اینکه همسرم همیشه منو با نقطه ضعفهام تهدید میکنه میدونه چقدر به خانوادم مخصوصا پدرم حساسم چون دائم مست میکنه وبیش از اندازه پرخاش میکنه اما بزرگترین مشکل دخترم هست که توی این شرایط بزرگ شد وحالا با اصرار وگریه از من میخواد دیگه تمومش کنم میگه دیگه نمیتونه توی این خونه لعنتی بمونه متاسفانه مدتی هست به خودش آسیب میرسونه چون نمیتونه مقابل رفتارهای پدرش وایسته خودش رو اذیت میکنه وبه قدری عصبانی میشه که حتی به من هم آسیب میزنه لطفا راهنماییم کنید نمیدونم باید چیکار کنم انگار فهم وشعورم کلا صفر شده ونمیتونم کاری بکنم