2794

نوجوانی و افسردگی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 33 بازدید

دیگه تحملش رو ندارم 

هیچ کس رو ندارم و هر روز فقط صبح باید تا ظهر برم سر کلاس آنلاین 

بعدش که تموم می شه هی مامانم سرم غر می زنه و فحش و سرزنش می کنه😣

هر روز بد تر از روز قبلش می شه و چند وقته که دروغ خیلی می گه و واقعا دیگه تحمل این رفتار هاش رو ندارم😭

کلا یه ذره می تونم استراحت کنم که اونم با حرف های مادرم پر می شه

بعدش که تا ساعت هفت وقت دارم مشق هام رو بفرستم

شب ام که بعد غذا باید برم بشینم سر گوشی دوباره که فیلم تدریس معلم ها رو ببینم و شاید برسم یکی دو تا از برنامه های تلوزیون رو نگاه کنم 

بعد همیشه می ره پشت سرم غیبت می کنه که من هیچ کاری نمی کنم و فقط سرم تو گوشیه!  یه جوری می گه انگار دارم خوش میگذرونم😓

همه چی رو همیشه می ندازه تقصیر من و هر اتفاق خوبی که می افته همیشه یه کاری می کنه که به اسم خودش تموم کنه 

واقعا حس می کنم به جای اینکه یه مادر باشه بیشتر کارهاش مثل یه بچه ست

مثلا سرم داد میزنه و فحش و ... میده (اونم به خاطر اینکه از دست یکی دیگه اعصبانیه) بعدش به جای من اون گریه می کنه کسی هم زنگ می زنه همیشه یه جوری حرف می زنه که یعنی ناراحت یا گریه کرده که بعد دروغ می گه تقصیر منه و ..

و بابام هم که سرش تو کارشه شب می یاد به هیچ کسی هم کاری نداره غذاش هم می خوره بعد می ره سر گوشیش تو اینستا و ...

چند وقته هی هر روز هم سر هر چیز مسخره ای با هم دعوا می کنن 

من بچه آخرم و خواهرام و برادرم هم ازدواج کردن و حداقل تا زمانی که بچه نداشتن باز حواسشون به منم بود ولی دیگه اونها هم کاری ندارن بهم 

چند دور هم از اول کرونا تست دادم تو اینترنت افسردگی هم دارم ولی تا حالا به کسی نکفتم😔

راه حلی دارین که رابطه خانوادمون رو بتونم مثل قبل یا بهتر کنم؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۱۵ جنسیت زن شغل دانش اموز وضعیت تاهل مجرد
! سوال در انتظار پاسخ است .

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha