مشکلات دوران عقد
سلام من ۳ماهی میشه عقدم نوزده سالمه نامزدم فامیل پدری میشه و۲۴سالشه امامشکلات زیادی تواین مدت تجربه کردم پدرم سریکی دوتابحثی که بین خودشومادرشوهرم پیش اومده دیگه خیلی ازاین خانواده زده شده همش به من میگه توخودت خاستی ومن اگه میدونستم توقصدازدواج داری موقعیت های بهتری بوددرصورتی که خودش رضایت داشت موقع عقد وخاستگاری من بعدازطرفی کافیه یه تیکه جهازبخرم میگه بسته دیگه تموم شددرصورتی که من وسایل گرونم نمیخرم میگه من ازکجابیاریم خودتون بریدسرخونه زندگیتون بخریدهمش سرخریدوسایل بحث داریم دیگه نمیکشم واقعاازطرفی مادرشوهرم خیلی ادم دهن بینیه همش دنبال چشموهم چشمیه یااینکه بعضی وقتاتیکه پرونی میکنه خسته شدم ازاین وضع ماخونمون کرجه نامزدم خونشون همدانه همیشه سررفتوامدبحث داریم باهم واینکه نه خانواده من ونه خانواده ی شوهرم حتی نمیزارن ماپیش هم بخابیم شب ها من تویه اتاق جدااونم تویه اتاق جداحتی گاهی دلم نمیخادبرم خونشون اماراه دوره مجبورم برم وشب بمونم انقدرذهنم درگیره که دلم میخادجدابشم حتی امامادرم بهم میگه تحمل کن ایناتموم میشه اماواقعاخسته شدم ازیه طرف خانواده من ازیه طرف خانواده ی اون حتی گاهی به جداشدنم فکرمیکنم.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید