ازدواج

سلام من ۱۹ سالمه ساکن تهرانم پزشکی میخونم دانشگاه شهید بهشتی موقعیت اجتماعی و خانوادگی خیلی خوبی هم دارم هفته ای ۲ ۳ تا خواستگار که اکثرا تحصیل کرده و خیلی هاشون هم هم رشتم هستن دارم و موقعیتم از این نظر خوبه ولی یک سال هست با فردی دوست هستم و خیلی خیلی همدیگرو دوست داریم قدش دو سانت از من کوتاه تره و دیپلم داره و شغلش هم پیمانکاری هست یعنی لودر داره و با اون کار میکنه مثل خودم لاغرهمن اهل نماز روزه هستم و خانوادم خیلی مذهبی ان و اون تا همین پارسال مشروبش ترک نمیشد ولی یکساله از ۱ماه بعد از آشناییتمون دیگ مشروب نمیخوره و نمازشو دائم میخونه

راستش خیلی کنارش حالم خوبه ولی میترسم😢😢قبلا ملاکم این بود که حتما همسرم پزشک باشه و قدش از من حداقل ۵ سانت بلندتر باشه و خوش هیکل و ورزشکاری باشه ولی پول واسم مهم نبود  ولی علاقم باعث شده همینجوری بخوامشو ایراداتش به چشمم نیاد از این میترسم بعد ها پشیمون بشم یا تو دانشکده و همکارا مسخره کنن و باعث بشه دلمو بزنه بخاطرش تاحالا با همه خانوادم جنگیدم و اگر ازدواج کنم خانوادمم از دست میدم قراره بریم آلمان زندگی کنیم که تفاوت های خانوادگی مشکل ساز نشه ، هر وقت حالم بد باشه هر شرایطی داشته باشم ، وقتی که هیچ آرامبخشی خوبم نمیکنه حرف زدن باهاش آرومم میکنه و واقعا از ته قلبم دوسش دارم

شما بودید چیکار میکردید؟ ازم جواب میخواد ولی میدونم جوابم منفی باشه هر جفتمون نابود میشیم

توروخدا راهنمایی کنید😭😭😭😭