2794

مشکلات خانوادگی و ارتباطی با همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 140 بازدید

 سلام مشکل من همسرمه من18ساله و ایشون23ازدواج ماسنتی بوده نه ماه عقدموندیم بعد از چند مدتی متوجه مشکلات روحی او شدم خیلی تو خودش میره..جوریک اگ کسی ببینتش فک میکنه یه مشکل خیلی بزرگی داره..اوایل همینو میگفت..میگفت مشکل دارم وقتی هم بپرسم جوابش یه چیزه(هیچی نیس)

نه ماهه که ازدواج کردیم راستش حتی وقتی که فهمیدم مشکل روحی داره نتونستم ولش کنم..از یه طرف زیاد عاشقش شده بودم از یه طرف دلم نیومد تو اون اوضاع بدش ولش کنم..وقتی ازدواج کردیم..خوب بود اوایل یعنی یکم بهتر بود..ولی دوباره حالش بد شد..حالش طوریه که یه روز خوبه یه روز عصبی و پرخاشگر..یه ساعت ارومه یه ساعت پشت سر هم سیگار میکشه و اروم و قرار نداره..یه اخلاق داره اونم اینکه افتضاح عصبیه..اگر عصبی بشه هیچیو نمیبینه چند بار بخاطر همین عصبانیتش دست روم بلند کرد..که اونم بعد از یه ساعت پشیمون میشه..چند مدت پیش بش گفتم تحمل این رفتارشو ندارم..یا خودشو درست کنه یا جدا شیم..گفت دوست دارم ولی تحمل ناراحت شدنت رو ندارم..اگر میخوای جدا میشیم...برام هم عجیب بود هم اعصابم خورد شد از اینک اینقد راحت از جدایی حرف بزنه...نمیدونم ولی حس میکنم افسردس شاید بخاطر اینک تو ۶سالگی مامانشو از دست داده و کلی مشکلات داشت تو گذشتش..ولی الان همدیگرو دوس داریم..بخصوص من دیوانه وار میپرستمش حاظر نیستم یه لحظه ازش جدا شم..اون هیچ مشکل خاصی نداره واقعا نه فشار مالی نه مشکل خوانوادگی..هم کار داره..هم خونه..هم ماشین..هم خوانواده ی خوب..مشکلی نداره که باعث بشه تا این اندازه کلافه و بی قرار بشه....رفیق بازه و پیش رفیقاش زیاد میره..جوری که حسادت منو تحریک میکنه و اعصابمو خراب..اخلاقش با اونا خوبه..ولی یه مدته که مثل قبل نیس حس میکنم سرده نسبت بهم..خیلی بش محبت میکنم و میرسم..عاشقشم و همیشه اینو ابراز میکنم برعکس اون..حس میکنم براش مهم نیستم..یعنی تقصیر خودشه اون نشون نمیده ک مهمم براش..نشونم نمیده ک دوسم داره..چند بار بش گفتم ولی میگ من بلد نیستم ابراز علاقه کنم(در حالی ک قبلا عاشق بوده و به طرف زیاد ابراز علاقه میکرد)من یه دخترم نیاز زیادی دارم..نیاز دارم شوهرم عاشقانه بام رفتار کنه..توجه کنه بهم..حرف خوب بزنه..اخلاق خوبی داشته باشه..از هیچ دختر جز من تعریف نکنه..ولی اون هیچ کدوم از این رفتار هارو نداره..سر هر چیز کوچیکی عصبی میشه و داد و بیداد راه میندازه..یهو تو فکر میره و اهنگ غمگین میزاره و سیگار پشت سر هم میکشه..بخاطر هر چیز کوچیکی حساسیت نشون میده و اعصابش خراب میشه..اکثر وقتا بی دلیل ناراحته..یا دلیل ناراحتیش چیزای مسخره ایه..واقعا بریدم دیگ هر شب ب جدایی فکر میکنم ولی نمیتونم زندگیمو خراب کنم من واقعا میمیرم براش ولی مریض شدم با این رفتاراش مریضم کرد اعتماد بنفسمو میکشه این رفتاراش..بی توجهیش دیوونم میکنه..نمیدونم من زیادی حساسم یا اون رفتارش نرمال نیس..جان عزیزت ی راه حلی جلو روم بزار..باینک فقط۱۸سالمه ولی بعضی وقتا بخاطر کاراش قلبم تیر میکشه..دست چپم سنگین میشه..نه میتونم ولش کنم نه میتونم با این اخلاقش کنار بیام..حاظرم هر کاری کنم فقط زندگیمون خوب شه

اطلاعات تکمیلی

سن 18 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
با توجه به توضیحاتتان بنظر میرسد همسرتان افسرده هستند ولی نمیتوان بدون مصاحبه بالینی و فقط با شرح حالی که نوشته شده تشخیص قطعی داد. همسر شما حتما باید مشاوره فردی شوند 
پیشنهاد میکنم ابتدا خودتان نزد مشاور بروید و به همسرتان بگویید نیاز به مشاوره دارید و بعد از چند جلسه به همسرتان بگویید مشاورتان میخواهد با ایشان صحبت کند 
دوست عزیز 
شما باید خودتان هم مشاوره شوید و وابستگیتان را درمان کنید
حتما با مشاور حضوری جلسه داشته باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

هیدروسل ارتباطی

پاسخ سلام ، بهتر است با جراح اطفال مشورت نمایید.

مشکلات خانوادگی و ارتباطی با همسر را چطور برطرف کنیم؟

پاسخ سلام دوست عزیز وقتی فردی ازدواج میکند انتظار می‌رود روزبه‌روز رابطه اش مستحکم‌تر شود و تا ابد ناگسستنی باقی بماند. این در حالی است که پیوند بسیاری از زوج‌ها در اثر ناملایمات زندگی سست می‌شود و در موا...

وابستگی و مشکلات ارتباطی در کودک دو ساله

پاسخ سلام دوست عزیز. با توجه به وابستگی دخترتان الان زمان مناسبی برای مهد رفتن او نیست، و اینکه بخواهید او را در این موقعیت قرار دهید کمکی به افزایش مهارت ارتباطی اش نمیکند. اما ممکن است نتیجه عکس داشته ب...

مشکلات ارتباطی با همسر

پاسخ سلام دوست عزیز وقتی افراد باهم ازدواج میکنند بادفرهنگ های متفاوت نوع تربیت خانوادگی متفاوت هساند مس طبیعی است که سوتفاهم‌پیش بیاید ولی انتظار میرود بعد ۱۲سال بتوانید به زبان مشترکی برسید و اینکه چه چی...