سلام . من ۳۱ سالمه و دوتا پسر ۵ و ۲ ساله دارم که دارم از شیر میگیرمش.همیشه درجاتی از افسردگی داشتم اما این چندماه و قرنطینه خیلییی شدیدترش کرده خودم متوجه میشم احساس میکنم پسر بزرگمم دارم افسرده میکنم چون همش بیخودی گریه میکنه تو اپارتمانیم. خانوادم ازم دورن ولی یکی دو هفته یبار بهشون سر میزنیم. شوهرم بیشتر وقتها نیست یا اگه باشه چون خیلیی درگیر کارشه همش درحال تماس تلفنیه. هرکاری از دستش بربیاد برای کمک به من تو ساعاتی که هست انجام میده . از نظر مالی هم هرطور بتونه کمک میکنه . در این حد که حتی بخاطر بهبود حال من برای پدر و مادرم که ۳۰ سال مستاجر بودن خونه ساخت. اما استرس های این چندسال خانواده ام مخصوصا مشکلات مالی پدرم اینقدر بهم فشار اورد و دوتا بچه پشت هم و تنهایی که باعث شده آسم شدید گرفتم به کوچکترین بو حساس شدم با کمترین عصبانیت پرخاش میکنم . چندماهه از خودم عکس نگرفتم چون هرقدرم تلاش کنم نمیتونم لبخند بزنم. میل جنسیم صفره صفره. روزها از خونه بیرون نمیرم و حتی دلمم برای دوستام و بیرون رفتن تنگ نمیشه شرایطشم ندارم بچه هارو جایی بزارم و دوساعت با شوهرم برم بیرون دور بزنم. چیکار کنم؟همش به مردن فکر میکنم. چون نفسم شدید میگیره. فوق تخصص ریه رفتم گفته از اعصاب و استرسه بیشتر. هزاربار وصیت کردم. این رفتارم شوهرمم ناراحت میکنه اما دست خودم نیست. چندماهه حرفه ای نقاشی رو شروع کردم که بعدش تدریس کنم اما اصلا وقت نمیکنم تمرین کنم و این استرسمو بدتر کرده. میدونم چمه ولی نمیتونم واسه خودم کاری کنم. خواهش مبکنم کمکم کنین. اینجوری هم شوهرم افسرده میشه هم بچه هام. سابقه افسردگی هم داریم مامانم همیشه ی خدا افسردست و افکار منفی داره البته از وقتی خونه دار شده یکم بهتره. خواهش میکنم اگه راهکاری با توجه به شرایطم دارین بهم بدین🙏چون نمیتونم بچه هارو جایی بذارم و بیرون برم
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید