سلام
من سال ۹۳ با همسرم با شناختی کلی ازدواج کردم. ازدواج دومم هست. از همون ابتدا متوجه شدم همسرم خیلی کاراش نرمال نیس. مثلا عذر میخوام بعد دسشویی، نه دستشو می شست نه حتی خودشو. تختخواب رو کثیف کرده بود و شلوارش رو . وقتی میگفتمش قبول نمیکرد ! در جواب: من نمیدونم چیه . این کثیفی نیس اصلا بو نمیده !
سه سال گذشت تا تونستم بفهمونمش که باید خودشو بشوره . با دعوا و با صحبت با مادرش!
کلا مسائل زندگی رو دیر میفهمه یا اصلا نمیفهمه و قبول نمیکنه . صبر و تحملش فوق العاده پایینه ! اگه چیزی بر خلاف میلشباشه دنبال لجبازی و تلافیه و عصبانی میشه. همش دستش یا تو دماغشه یا پوست لبش رو از داخل میکَنه یا معذرت میخوام بی تربیتی میکنه . وقتی میگم برو دسشویی! میگه چیزی نیس که . بویی نمیاد که . بوی چاهه . من کاری نکردم ! دروغ زیاد میگه .از اول هم همینطور بود بخاطر ازدواج دوم بودن نتونستم هیچوقت جدی رفتارهاشو پیگیری کنم. بچه نداریم . حریفش نمیشم رابطه باهام داشته باشه .یه بار زورکی رفتم ای یو ای و ای وی اف! انقد پول دوسته که میترسید من شغلم رو از دست بدم . مجبورم کرد بعد از پایان استراحت برم سر کار . درحالیکه اگه ازمایش بتا رو چندبار تکرار کرده بودم بارداری معلوم میشد اما نگذاشت و سقط شد .چون نداشت دیگه دارو مصرف کنم و کورتاژ شدم ! عاشق پول سپرده کردن و پنهان کاریه . من شاغلم اما ریالی پس انداز ندارم .نمیذاره داشته باشم. تا حقوقم تموم نشه ول کن نیس .من دارو که مصرف میکردم و دکتر میگفت نزدیکی کنید قبول نمیکرد . میگفت حوصله ندارم! اصلا نمیفهمه که باید همکاری کنه . هیچ وقت هیچوقت همکاری درستی نداشته . حالام نمیاد مرکز ناباروری . نمیذاره خودم برم. پول برام جا نمیذاره. خانوادهش کمکش میکنن به این عادتها . در کل یادگیری ذاتیش خیلی پایینه. فوق لیسانس داره و زبان انگلیسی فوله . من متولد ۶۲ و ایشون ۶۵. پدرش هم لیسانس داره و بازنشسته س . اما هوشیاری پدرش در مسائل زندگی خیلی کمه . فقط درس و کار علمیش خوبه. در کل خانوادگی فقط درس بلد بخونن و در همون حیطه سوادشون خوبن. ولی در مسائل اجتماعی و روابط اجتماعی خیلی ضعیفن. موقع خونه سازیمون، بجای خرج کردن پول سپرده میکرد حتی موقع عروسیمون ! و با من بحث میکرد و میگفت تو خرج کن از پدر مادرت بگیر! نذاشت فرش بخرم موقع عروسیم. فرشای سوخته قبلیم رو بردم خونش! اونجور که خودش دلش میخواد برنامه مالی داره . من احساس میکنم شوهرم نرمال نیس . یعنی یه جور اختلال داره که نمیذاره درست فکر کنه و تصمیم بگیره . جلو دیگران به من احترام میذاره اما در خونه نه. لباس نمیپوشه توی خونه. لخت مادرزاد میچرخه ! وقتی من پیشش نیستم بی تربیتی میکنه صداش همه جا می پیچه .با کاراش و رفتارهاش ادمو عصبی و بی طاقت میکنه. سکس فقط مواقعی که خودش بخواد . اصلا اهمیتی به من نمیده . گاهی ارضا میشم اونم با کمک خودم . به من بگید چیکار کنم ؟ بچه اصلا نمیخواد . علنا میگه نمیخوام.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید