با سلام وخسته نباشید من ۲۴ سالمه از وقتی ۲۱ سالم بود عقد کردم و الان ۷ ماهه که ازدواج کردم منو شوهرم با عشق ازدواج کردیم و شوهرم پسر داییم هست . خانواده ی شوهرم از همون اول با ازدواج ما مخالف بودن و همش رو منو شوهرم هرجا میشینن بد حرف میزنن و مارو تو چشم همه سیاه کردن من همش با ادب احترام باهاشون برخورد میکنم اما اونا همش بهم بی احترامی میکنن و توقعات غیر ممکن ازم دارن که هیچ آدمی نمیتونه تحملشون کنه حتی در حضور شوهرم هم با بی احترامی باهام حرف میزنن و شوهرم برا اینکه مشکلات بیشتر نشن سکوت میکنه .مادرشوهرم رو هر چیزی ازم ایراد میگیره و همش منو با خودش مقایسه میکنه و توقع داره من رفتارای بزرگتر از سنم داشته باشم من هرکاری کردم که دوسم داشته باشن اما اونا اصلا از من خوششون نمیاد و همش سعی میکنن رابطه ی منو شوهرمو بهم بزنن و مارو از هم جدا کنن دیگه نمیدونم باید چیکار کنم مشکل اینجاست که ما طبقه ی بالاشون زندگی میکنیم و من نمیتونم چیزایی که میگه رو براش انجام بدم خواهشا راهنماییم کنید که باید چجوری باهاشون رفتار کنم که ساکتشون کنم همش روم حرف میزنن خسته شدم.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید