2794

اختلاف فکری با خانواده

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 192 بازدید

سلام وقت بخیر 

 من خانوم ۲۸ ساله و مجرد هستم، یکبار عقد کردم به مدت سه هفته بعد جدا شدم به دلیل بیماری و عدم صداقت آقا، در مراسم بله برونم بزرگ فامیل که شوهرخاله م باشه، صحبت میکردن و ایشون اصلا و ابدا افکار و عقایدشون  با من و خانواده و بخصوص با خودم یکی نیست و بحث بدی برای جهیزیه و مهریه و ... راه انداختن...

طوری که من الان فوبیای این آدم رو گرفتم نکنه یکبار دیگه چنین بحثی در مراسم آینده ی من راه بندازه، ضمن اینکه من با یک آقای فوق العاده خوش قلب و سالم در ارتباطم اما این آقا قضیه جدایی من رو مبخوان از خانواده شون پنهان کنن من فارس هستم و ایشون ترک، راهمون دوره و پدر و مادرش نمیتونن فارسی صحبت کنن به همین خاطر در این سالها من ترکی یاد گرفتم تمام موانع رو سر راه برداشتیم/ تمام ترسم این که پدر و مادرم که بسیار فامیل گرا هستن، نکنه در مراسم من با این آقا فامیل رو دعوت کنن و کسی بخواد تشنج ایجاد کنه یا دهن لقی کنه ، بارها گفتن کسی رو دعوت نمیکنیم ولی نمیتونم اعتماد کنم این به فوبیا تبدیل شده واسم خانواده ی خوبی دارم اما چون چند بار حرف و تصمیم شون دقیقه نود عوض شده ، اصلا اعتماد نمیکنم ، کمکم کنید من باید چکار کنم و چطور رفتار کنم با این مسئله و ترس؟ آقایی که باهاس در ارتباطم رو ۱۱ سال که میشناسم و ۳ سال که خیلی رابطه جدی هست همه چیز رو در مورد جداییم میدونه 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۸ جنسیت زن شغل خیاط وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام
عزیزم متوجه نگرانی تون هستم
با توجه به اتفاق گذشته حساسیتهای دارید 
اما اجازه ندید این ترس .شما رو تحت شعاع خودش قرار بده
به جای ترس و نگرانی زیاد با خانواده تون جدی صحبت کنید و نظرتون رو در مورد دعوت نکردن شوهر خاله تون بیان کنید
 و تغییر نظر رو نپذیرید
و در مورد ازدواج من به شدت مشاوره پیش از ازدواج رو توصیه میکنم

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha