2794

برای رفع مشکل با همسرم چکار کنم؟

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 56 بازدید

سلام و خسته نباشید خدمت مشاور عزیز، من 33سالمه و شوهرم 35 سال دو سال و نیمه ازدواج کردم مشکل من بی علاقه بودن نسبت به همسرم هست بدون هيچ عشق و علاقه ایی ازدواج کردم به امید اینکه بعد از ازدواج عشق به جود بیاد تحصیلات و اخلاق و ایمان و اینکه قیافه ای جذاب داشته باشه که به دلم بشینه خیلی برام مهم بود الان شوهرم تحصیل کرده هست اخلاقش هم میشه گفت قابل قبوله ولی از لحاظ ظاهر، قد اصلا چیزی که میخواستم نبود و این داره عذابم میده فقط از ترس اینکه سنم بره بالا و دیگه خواستگاری نداشته باشم تن به این ازدواج دادم ما تو روستا زندگی می‌کنیم خیلی تحت تاثیر حرف دیگران بودم که میگفتن سخت نگیر سنت میره بالا و از این جور حرفها الان واقعا پشیمونم خیلی افسرده شدم نمیتونم بهش ابراز علاقه الکی کنم از یه طرف الان خواهر شوهرم تو سن 37 سالگی با مردی ازدواج کرده که از هر لحاظ قیافه، شغل، تحصیلات از خواهر شوهرم بالاتره و الان اینا رو که میبینم بیشتر عذاب میکشم بیشتر بهم ریخته شدم چون خواهر شوهرم باهام حرف که میزد هیچی براش مهم نبود فقط میگفت ازدواج کنم سنم نره بالا الان دلم خیلی از خدا گرفته من تو مجردیم سختی کشیدم برادرام خیلی سخت گیری میکردن فقط با خدا درد دل میکردم اشک می‌ریختم میگفتم کسی رو سرراهم قرار بده که دوسش داشته باشم در کنارش خوشبخت بشم ولی الان اینطور نیست هیچ انگیزه ای ندارم حتی دوست ندارم بچه دار شم میگم چرا چیزایی که خيلی برا من مهم بود بهم نداده ولی خواهرشوهرم که چنین همسری حتی تو تخیلاتش نبود سرراهش قرار داده خانواده م سخت گیرن با شناختی که ازشون دارم اصلا نباید حرف طلاق رو بزنم از طرفی هم خودم همش تو خلوتم کارم شده گریه شوهرم دوست داره بهش ابراز علاقه کنم ازم رابطه میخواد ولی من خیلی سردم به جدایی که فکر میکنم خودمم عذاب وجدان میگیرم میگم چرا به کسی که علاقه نداشتی رفتی زیر یه سقف که الان بعد از 3 سال بخوای زندگیشو خراب کنی خیلی بهم ابراز علاقه میکنه دلم براش میسوزه از یه طرف دوست ندارم ناراحتیشو ببینم از طرفی دیگه خودم دارم نابود میشم با این حال روحی که دارم، سر دو راهی قرار گرفتم نمیدونم کدوم راه درسته ممنون میشم راهنمايي کنید 

اطلاعات تکمیلی

سن 33 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
یکی از دلایلی که نمیتوانید از زندکیتان لذت ببرید مقایسه کردن خودتان و همسرتان با فرد دیگریست
شما ظاهر زندگی خواهر همسرتان را میبینید واز مشکلاتی که دارند ویا خواهند داشت بی اطلاع هستیدو در بطن قضیه نیستید  که آیا این فردی که زیباست است چهره اش فقط زیبا ست شخصیت زیبلیی  هم دارد؟ , افکار زیبایی هم دارد یا نه , مسئولیت پذیری هم دارد یا نه , متعهد هست , وفادار هست , تو زندگی اجتماعی میتونه شاخص باشه میتونه آدمی باشه که بهش تکیه کرد میتونه من رو مورد امنیت قرار بده میتونه من رو مورد آسایش قرار بده یا خیر
 چرا نکات مثبتشان را برای خودتان پررنگ نمیکنید؟ شما  ظاهر همسرتان را اینقدر برای خود پررنگ کرده اید که  خصوصیات مثبت ایشان به چشم نمی آیند
به این نکته دقت کنید که توانمندی های فرد , مسئولیت پذیری های فرد و اینکه این فرد در زندگی زناشویی چقدر میتواند نقش مثبتی رو در زمینه ی نقش خودش داشته باشد یعنی اگر فردا قراراست  پدر شود  چگونه شخصیتی دارند مهمتر از اون زیبایی ظاهری است چون وقتی شما با یک فرد زندگی بکنید و بعد زیبایی های درون اون رو کشف کنید و به دست بیاورید چهره زیبا خواهد شد
سعی کنید به تلقین و تکرار اوصاف خوب و پسندیده همسرتان بپردازید و در کنار ناموزون بودن ظاهر خصائل اخلاقی و روحی خوب او را برجسته سازید و به عنوان پاسخ ذهنی خود آنها را ارائه کنید.به عنوان یک واقعیت و روشنگری ذهنی توجه داشته باشید زیبایی یک پدیده نسبی است و هر شخصی از درصدی زیبایی برخوردار است.
ایام به کام

 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha