سلام.از اینکه وقتتون رو میگیرم عذرمیخام🌸
یادمه از وقتی سه چهار سالم بود همش جنگ دعوا توی خونمون بود به ده سال ک رسیدم پدرم ب طرز وحشتناکی فوت شد فشارهای زیادی روی من بود فکر میکنم زودب بلوغ فکری رسیدم همه چیو راحت درک میکردم وکارم غصه خوردن بود
بعدازفوت پدرم خانواده خیلی اذیتم کردن شب ها از درد جای کمربند ک روی بدنم بود نمیشد بخابم دماغمو شکوندن و کلی کتک....
ب 14سالگی ک رسیدم ازدواج کردم ک راحت شم حالا 20 سالمه حالت عصبی دارم فوق العاده زود رنجم مشکل نازایی دارم
از ادما خوشم نمیاد
تاریکی رو دوست دارم
لحظه های کتک خوردنم همیشه یادآوری میکنم و توان اینو ندارم فراموش کنم
تنهایی رو دوست دارم خیلی با خودم کارکردم ک یه ادم عصبی وزود رنج نباشم اما نمیشه نمیتونم
دستام میلرزن و همیشه نگرانم
اگر درصدی ب خودم امید داشتم تلاش میکردم مشکلمو حل کنم
فکر میکنم فقط با قرص میتونم اروم شم
همسرم ازم خسته شده حق میدم من ادم عادی نیستم😞😞
میگ برو چند وقت پیش خانودات اما خانوادم بیشتر از یک روز پذیرای من نیستن
زندگیم در حال فروپاشی و اگ جلوشو نگیرم جدا میشم . بازهم تحقیر شدن ها وکتک ها رو باید تحمل کنم😞😞
درحال حاضر برای یک یا دو روز خونه خانوادمم اینقدر جنگ و دعوا داشتن حالم بدتر شده
میخاستم ببینم اگر داروی آرامبخش در کنار قرص و داوری ک برای بارداری میخورم تاثیر بد داره؟؟
چه آرامبخشی استفاده کنم
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید