2794

با سلام و احترام. تقریبا سه سال قبل یه شوکی بهم وارد شد و از اون موقع ترس از بیماری خطرناک دارم و هرجاییم درد کنه فکرم شده همین. خیلی زندگیم سخت شده. ساکن مشهدم و ازخانوادم دورم. با شوهرم شاید هر۶ ماه خانوادم رو ببینم و فرزندی ندارم. کافیه برم پیش خانوادم حال روحیم عالی میشه و به هیچی فکر نمیکنم. ولی تا باز میام مشهد.اینجوری میشم.لطفا راهنماییم کنین.

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۲ جنسیت زن شغل مراقب سلامت وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
اطلاعاتی که در مورد ترس از بیماری و تجربه ای که باعث این ترس شده داده اید خیلی کم است و من نمیتوانم راهکاری بدهم ولی مشخص است که حتما باید دراین مورد مشاوره و رواندرمانی فردی شوید
موضوع دیگز دوری از خانواده تان است که بنظر میرسد شمارا دچار افسردگی کرده است
باهمسرتان صحبت کنید که زود به زود به دیدار والدینتان بروید چون شرایط مساعدی ندارید و یا والدینتان گاهی به شهر شما بیایند .شما نیازمند این ارتباط هستید .
میتوانید از طریق تماس تصویری باوالدینتان بیشتر در ارتباط باشید و به مرور ذهنتان را اماده این دوری کنید
برای خودتان سرگرمی و مهارتی ایجاد کنید که حوصله تان سرنرود و فکرو خیال نکنید 
توصیه میکنم حتما به روانشناس مراجعه کنید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha