2794

خیانت خانوادگی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 245 بازدید

سلام و عرض ادب

حدود ۳ساله ازدواج کردم 

سال اول ازدواج روابطم با شوهرم خوب بود البته من و شوهرم جدا زندگی میکردیم یعنی ایشون در شهر دیگه مشغول کار بودن و من شهر خودمون زندگی میکردم و امکان انتقال خونه هم بود ولی خب زیر بار نمیرفت،به هرحال در جریان کامل اینکه چیکار میکنه با کی حرف میزنه نبودم

گذشت و سال دومم متوجه شدم با خواهرم خیلی صمیمیه

جوری که کلماتی چون عزیزم و نفسم زندگی بدون تو معنی نداره و دلم تنگ و اینا داخل پیام های ارسالیش بود و اما از سمت خواهرم نه هیچ کلمه محبت امیزی نبود

من واکنش نشون دادم و شوهرم انکار کرد ولی بعدش پذیرفت و گفت تو اشتباه میکنی خواهرت مثل رفیق میمونه برام ی حرفایی رو نمیتونم به کسی بگم به اون میتونم بگم 

من پذیرفتم و گذشت خوب بودیم تا ۶ماه بعد شوهرم بیکار شد و متوجه شدم نه چیزی عوض نشده همیشه تعطیلات خواهرمو میاورد خونمون حتی میگفت حتما ۳تایی ی جا بخوابیم و باهاش راحت بود انقدی که به اون توجه داره به من نداره

من مجدد پیاماشو دیدم و واکنش نشون دادم و گفتم جدا میشم برخورد بدی نشون دادن و منو روانی خطاب کردن و گفتن اگه جدابشی خود کشی میکنم 

من باز کوتاه اومدم و گفتم از خودم شروع میکنم روی خودم کار کردم با همه چی ساختم‌ و حتی یه روز بخاطر بی پولی و بیکاریش دم نزدم و همیشه گفتم فشاری روم نیست

ولی میدیدم جسمم براش هست ولی از صبح تا شبش با گوشی 

و فکر و ذکرش خواهرمه

سرد شدم و کم کم ازش متنفر شدم

ولی اون همچنان کتمان میکنه پیاماشو حذف میکنه

کل جریان زندگیم چی خوردیم کجا رفتیم چی پوشیدیم خواهرم میدونه حتی مسائلی که مربوط به زندگی وکار و ...من نمیدونم اون خبر داره

خانوادم خیلی تعصبی هستن و نمیشه با کسی درمیون بذارم اگرم به خواهرم بگم واکنششو نمیدونم چیه 

پدرم کسالت داشتن. رفتیم خونشون چندروزی موندیم پدرم شبا نمیخوابید و بخاطر کارهاش شوهرم باید پیشش میموند خواهرمم همونجا میموند واسه خواب که شوهرم شب اذیت نشن 

شوهرم گفت تو برو توی اتاق اذیت میشی

یعنی پدرم و خواهرم و شوهرم توی یه اتاق و من اتاق دیگه 

چندبار گفت من دلم گرفت .یا صبح و شب حتما سرویس خواهرمه ببر و بیارش و من خواهر دیگه ام دارم (۳تا خواهریم)

ایشونم شاغلن و ساعت رفت و امد تقریبا یکیه اما دنبال اون نمیره یا روی اون تعصبی نداره 

شرمنده طولانی شد 

چیکار کنم؟ من خودم به طلاق فکر میکنم اما علتشو نمیدونم چی بگم به خونوادم و اینکه حامی ندارم

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۸ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزيز 
ميتونم درك كنم چقدر اسيب ديديد و چقدر براتون سخته 
عزيزم اينكه خواهرتون واكنشش چي هست دليل براين نيست كه شما سكوت كنيد ايشون متوجه هستند كه با جواب دادن و با صميميت با همسر شما دارند به زندگي شما اسيب ميزنند و عاقلانه ترين راه اين بود كه ايشون پاسخي ندهند وقتي ايشون هم پيام ها را پاسخ ميدهند به نوعي هر دو طرف به يه ميزان مقصرند .با ارامش با خواهرت صحبت كنيد به ايشان بگوييد كه متوجه ارتباط هستيد و بهتره كه اين صميميت محدود تر بشه 
اين اشتباهه كه شما همسرتون را تنها بگذاريد يا وقتي خواهرتون هست يكجا بخوابيد زندگي زناشويي مرز بندي داره 
حتما ضروريه كه با زوج درمانگر صحبت كنيد و تصميم جدي براي اين ارتباط بگيريد ،از خانواده تان فاصله بگيريد رفت امد را محدود كنيد و يك بار براي هميشه با همسرتون جدي صحبت كنيد كه مجدد متوجه هستيد و در صورت ادامه اين روال بدون نگراني از خودكشي يا هر اقدامي به اين زندگي خاتمه ميدهيد .

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha