سلام 20 ساله ازدواج کردم دوتا پسر دارم از زمان تولد پسر بزرگم که16 سال داره اختلافم با همسرم شروع شد. از همون موقع شروع کرد به پنهان کاری هرچیزی حتی کوچک و بی اهمیت را ازم پنهان میکنه. الان طوری شده که نه اون برای من اهمیت داره نه من برای اون .بهش شک دارم زیاد. دچار افسردگی شدم هرلحظه دلم میخواد گریه کنم اون اصلا درک نمیکنه من از ارتباطی که با خانم های دیگه داره ناراحتم
اما میگه مهم نیست کاریه. حتی خواهرش بهش گفته اگه خانمت بفهمه حساسیت نشون میده اما کو گوش شنوا .وقتی همکار خانمش براش ترانه عاشقانه میفرسنه من واقعا اعصابم خراب میشه میخوام بهم کمک کنین ممنون
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید