سرد شدنم از همسرم

با سلام و خسته نباشید،خانومی هستم 26 ساله، سه ساله عروسی کردم یه پسر 4ماهه دارم، متاسفانه یه مشکلی برام پیش اومده، تازگی عاشق برادرشوهرم شدم از شوهرم بزرگتره زن و بچه داره ولی هرکاری میکنم ازفکرم بیرون نمیره😥اوایل خیلی شوهرمو دوست داشتم هنوزم دوست دارم اما مثل قبل نیست نمیدونم چرا، همسرم مرد خوبیه اهل زندگیه اما نمیدونم چرا توی یه سری مسائل گیج میزنه جدی نمیگیره محل نمیزاره، مخصوصا مسائلی مثل تیپ زدن یا سکسی، حقیقتش خیلی سعی میکنه منو خوشحال کنه اما اونجوری که باید باشه نیست چیزایی که من ازش توقع دارم رعایت کنه نمیکنه بیخیاله، خیلی دوست داشتم گرم مزاج تر بود یا توی سکس خیلی وسواس داره میگه نه اینجوری خوب نیست کثیفه، به جاریم حسادت میکنم که شوهر شیطون و جذابی داره نمیدونم چرا تازگی برادرشوهرمو خیلی دوست دارم به خودم میگم این عشقه یا هوسه اگه هوسه پس چرا تا اسمش میاد گوشام تیز میشه چرا نمیتونم ناراحتیشو ببینم خیلی دوستش دارم

 تورو خدا بگین چیکارکنم از فکرش بیام بیرون؟ احساس میکنم اونم یه حسایی داره به من ولی من نمیخوام زندگیم بهم بخوره تاحالا خیلی خودمو کنترل کردم شیطونو لعنت کردم بازم دارم همینکارو میکنم بخدا خیلی ناراحتم، این روزا هیچ انگیزه ای ندارم برای زندگی دوست دارم اونو ببینم اما باز به خودم میگم نکن اینکارو به زندگیت فکرکن .خواهش میکنم راهنماییم کنید زندگیمو دوست دارم نمیخوام ازدستش بدم، کمکم کنین، ممنون میشم ببخشید طولانی نوشتم ممنونم.