2794

با سلام خدمت شما مشاور عزیز ممنون که وقت میذارید برای خوندن مطلب من

من نزدیک ۲سال ونیمه که ازدواج کردم و طبقه بالای پدر شوهرم ساکنیم روزای اول بر خلاف میلم تا حد زیادی چون انتظار داشتن ازم میرفتم پایین سر میزدم اما واقعا دوست نداشتم و برام مشکل بود چون پیششون معذب بودم و کلا بهم خوش نمیگذشت به مرور زمان وقتی ماه رمضون شد حدودا سه چهار ماه بعد ازدواجمون روابطمو کنترل کردم اعتراض کردن منم گفتم ماه رمضونه سختمه اما من کار خودمو میکردم اونام هی اعتراض میکردن طوری بود که زمانی پایین بودیم میخواستیم برگردیم میگفتن برید بالا چیکار کنید همینجا باشید اما منم بالاخره کار و زندگی داشتم دوست نداشتم مدام بمونم اونجا اما اونا از سر دوست داشتن یا هرچی به خیال خودشون میخواستن من هی باشم اما من خوشم نمیومد هی کم و کمترش کردم چون کاراشون اذیتم میکرد گاهی در حدی که پدر شوهرم مثال بدترین همسایشو میزد میگفت مثل همسایه هایی اونم نه خوبش مثل فلانی شوخیای بی جا و ناراحت کننده باهام میکردن به خصوص پدرهمسرم من بخدا تا تونستم احترام گذاشتم اما مثال میزنه فلانی عروسش بده خدا گردن عروس بد میزاره عروسا باید حواسشون باشه خدا ازشون نمیگذره و از این حرفا که با خنده همه رو تو روی من میگفت خیلی دلمو با حرفاش میشکنه انتظار داره هرجا میرن بریم هر کی میره خونشون ما باشیم نریمم سریع زنگ میزنن یا پیام میدن مثلا داییت اینجاس بیا کاری دارن یا خریدی بیشتر وقتا باید همسر من انجام بده در صورتی که برادرشوهرم هست و مجرده اما انقد فهم ندارن که بگن بالاخره اون زن و زندگی داره من نمیگم خدمت نکنه وظیفشه به پدر مادرش خدمت کنه همیشه ام گفتم حتی نامزد بودیم که حرمت حانوادتو همیشه نگه دار و کوتاهی نکن اما من وقتی میبینم اونا به حریم من و زتدگیم احترام نمیذارن ناراحت میشم مثلا ۳ صبح بره قطره بیاره در صورتی که نیازشم نبود پدرش اما فرستاد شوهرمو خونه نبودم چند بار خونم سرک کشیدن یه بار به بهونه تعمیر شیرآب یه بار به بهونه پرندم وخیلی دفعات دیگه بالاخره من حریم خصوصیمه دوست ندارم حتی اگه به ظاهر درحقم لطف دارن میکنن بی اجازم خونم برن شاید چیزی این وسط داشته باشم که نخوام ببینن چرا میرن سر لباسای من؟😔 یا چرا مادر شوهرم تانزدیک دوسال هر روز صبح زنگ میزنه شوهرمو بیدار میکنه مگه من نیستم چرا به همه میگه زیاد میخوابن آبرومونو میبره پدرشم هی میگه بچه داشته باشین میکشینش هر روزم مادرشوهرم سرمیزد خونم بارها از خواب شدید با استرس میپریدم که صداش میاد اومد اما الان کم کرده اومدنشو و از این حرفاو...تا یه روز به همسرم شدیدا اعتراض کردم ک خواستم بریم اول قبول نکرد سفت و سخت اعتراض کردم و گفتم میرم از زندگیت چون تحمل این رفتارارو ندارم دیگه اما الان قبول کرده ولی کارشو از دست داده و یه کاری براش جور شده خارج از شهر خودمونه و بیست وچند روز یه بار برمیگرده من دوری همسرم سختمه اما فقط به این خاطر که اینجا نباشم راضیم بره تا منم برم خونه پدرم از بچه دارشدن میترسم همش مادرشوهرم شوخیای بد جنسی میکنه و مدام میگه تنبلین من بچه میخوام میبرم بچتو فقط باید شیرش بدی بعد مال خودمه و ازاین حرفا که اعصابم خراب میشه شرمنده خستتون کردم خلاصه اینکه تمام زندگیم تحت کنترلشونه و حق تصمیم گیری تو خیلی مسائل زندگیموندارم و تصمیمای اشتباه گرفتن برام وبخش اعظم سرمایه مالیمو از دست دادم با دخالتاشون از طرفیم نمیتونم مستقیم اعتراض کنم چون به خاطر همسرم نمیخوام رابطم باهاشون بد شه دوست دارم دوستانه برم خانوادمم سر جمع ۱۰ با شاید خونم نیومدن چون معذبن که اینا این اواخر چندین بارشو نیومدن پیش خانوادم اولا میومدن الان نه دوست ندارم بیان ولی چون از اول اومدن الان یه طوریه چون خودشون براشون سخته کسی بیاد من نرم و اعتراض میکنن  منم از آخرین بار که خانوادم اومدن تصمیم گرفتم دیگه هرکی بیاد نرم و تا بتونم نمیرم چیکار کنم برام مهم نباشه حرفاشون و برای بچه دار شدنم چطور از اول حد و مرز تعیین کنم بازم عذر خواهی میکنم بابت پرحرفیم 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۹ جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور کودک و نوجوان

سلام دوست عزیز 
بهتر است شما با همسرتان صحبت کنید و شفاف به او بگویید که مرز زندگی خصوصی و خانواده ی شخصی تان را می خواهید. بهتر است از همسرتان همراهی بخواهید و اگر او همراهی نکرد بهتر است از یک زوج درمانگر کمک بگیرید.
موفق باشید. 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

زندگی با جاری در یک ساختمان

پاسخ وقت بخیر دوست عزیز *در این شرایط اگر ممکن باشد ترجیحا در یک محیط زندگی نکنیم خوب برای ارتباط بهتر خواهد بود اما اگر امکان این جا به جایی وجود ندارد چه برای شما و چه برای ایشان *بر می گردیم به اینکه م...

زندگی با خانواده همسر در یک ساختمان

پاسخ سلام دوست عزیز وقتی دراین مدت دخالتی نداشته اند و همسرتان هم توانسته مدیریت کند بهتر است پیش آگهی ذهنی به این موضوع نداشته باشید که باعث بروز مشکل میشود . درجه اول شما باید به شیوه ای مسالمت آمیز مرز ...

هزینه های مشاعات ساختمان

پاسخ با سلام و تبریک سال نو تامین هزینه های قسمت های مشاع و مشترک ساختمان بر عهده کلیه ساکنین ساختمان است که سهم هر یک بر اساس میزان متراژ واحدها تعیین می‌گردد. همین مورد در مورد حق شارژنیز لازم الرعایه ...

دیه حوادث ساختمان

پاسخ با سلام و عرض ادب 1. همسر شما باید از طریق دادسرای محل وقوع حادثا اقدام به طرح شکایت علیه کارفرما و صاحب کار مطرح کنند 2. موضوع به کلانتری ارجاع می شود و نظریه بازرس اداره کار و تامین اجتماعی برای ...