سلام،
من مشکل آندومتريوز دارم، تازه فهمیدم راه طول و درازی درپیش دارم،دچار افسردگی و سرزنش شدم،خیلی حساس شدم،زن باردار میبینم دلم می ریزه،
اصلا دلم نميخواد توی جمع باشم،فقط ميخوابم،چون توی خواب به چیزی فکر نمیکنم،
همسرم سختگیری هایی داشت که سعی میکردم مراعات کنم،نسبت به خودش،
معتقده من باید دربست اختیار اون باشم
الان که کرونا اومده،خیلی سختگيرانه تر،بداخلاقی میکنه
،اجازه نمیده کسی بیاد خونمون،باید باهم بريم خونه مامانم،دست به هرجا میزنم فوری میگه برو دستتو بشور،همش منو زیر نظر داره،اعتراض میکنم با یه حالت حق به جانب میگه بزار من خیالم راحت باشه،ولی واقعا به خدا قسم دارم عذاب ميکشم،
اصلا با شوهرم راحت نیستم
به شدت ازش میترسم،
نميخوام خیلی باز کنم ولی واقعا مراقبت بیش از حد میکنه،من از ترسش که دعوامون نشه گوش میدم،ولی از تو داغون میشم،حس سرخوردگی....
با خشم و داد و فریاد خودزنی....ولی من راحت نیستم آرامش ندارم
گفتم بريم پیش روانشناس،گفت یه بار رفتیم مشاور مگه تو رعایت کردی؟
خودشم رعایت نکرده....
الان انگیزه ای برای بچه ندارم
باید حداقل20-30 میلیون هزینه عمل و آی وی اف کنیم،ولی من همش دلم شور میزنه
اگر بچه بیاد خیلی بدتر میشه
میگم بیا بريم تا قبل از بچه مشکلمون رو حل کنیم،قبول نمی کنه،
من چیکار کنم؟
این مشکلم از حرص و جوش به وجود اومد،بسکه عمیقا دلم می شکنه....
اون میگه تو بايد آرامش بدی،
منم میگم از کنه؟تو به من آرامش بده که منم آرامش بدم؟
الان چیکار کنم؟ با بچه و درمان چه کنم؟
با حس سرخوردگی بعدش چیکار کنم؟
افتادم توی گودی هی دارم دست و پا میزنم
از طرف خانواده خودم که ناراحت از سختگیری های همسرم،که توی روابط م تاثیر گذاشته،از یه طرف عدم آرامش خودم
به من میگه تو باید طرف من باشی....
میگم مگه جنگه؟يارکشي میکنی؟
تورو خدا کمکم کنید یه حرف امیدوار کننده بزنید
انگار توی یه اتاق ظلمات نشستم
هر کسی میاد رد میشه براساس نیاز خودش فقط صدام میکنه و رد میشه....
ولی من همچنان غرق در مشکلات....
مادرامون هم پیگیر درمان هستن....نمیتونم نگم....
اگر بچه دار بشم،بعدش وضع بدتر ميشه؟؟
تورو خدا کمک کنید،
خیلی طولانی شد، ولی این چند وقت با هیچ کس حرف نزدم
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید