2794

بی تفاوتی شوهرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 376 بازدید

من۳۰سالمه بخاطراعتیاد و... از شوهر قبلیم طلاق گرفتم و از ازدواج اولم یه دختر۱۴ساله دارم که پیش پدرش زندگی می‌کنه 

و الان ۴ساله با پسرداییم ازدواج کردم اوایل زندگیمون خوب بود ولی بعدش همش بادوستاش میره بیرون وقتی هم میاد یا مسته یا همیشه عصبانی .اصلا نمیتونم باهاش حرف بزنم ازش میترسم 

تواین چندسال ما تنهایی حتی برای خرید لباس هم نرفتیم...وقتی میریم جایی بایدکسی باهامون باشه...

توخونه حرف نمیزنه و اگه من اعتراض کنم میشه جنگ و دعوا دیگه خسته شدم.

نمیتونمم دوباره به خونواده ام بگم آخه خیلی تعصبین و منم یبار جدا شدم اینبار بگم چی؟؟

لطفا راهنماییم کنید چجوری برخورد کنم؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۰سال جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام خانم عزیز
متاسفم که چنین وضعیتی پیش آمده.
همان طور که خودتان هم به خوبی می دانید، لازم است که شما دو نفر با هم بتوانید حرف بزنید. البته من متوجه هستم که عصبانیت همسرتان ممکن است حرف زدن را سخت کند اما نباید مانع شما شود. مهم است که در زمان مناسب و درست حرف بزنید، تا نتیجه بخش باشد و برای این کار هم لازم است ترس را از خودتان دور کنید. به جای ترس بدانید که هر فردی قلقی دارد و بگردید، آن را پیدا کنید.
حرف زدنتان باید زمان معمولی باشد نه زمانی که یکی از شما دو طرف عصبانی و ناراحت است یا زمانی که همسرتان مست است . بگردید محاسن واقعی همسرتان را پیدا کنید و حرف زدنتان را با آن شروع کنید ، مثلا تو مرد دست و دلبازی هستی، یا مهربونی یا فلان و ...نکات مثبت الکی به کار نبرید که چاپلوسی باشد چرا که نشان دهنده ی ترس شماست و موثر نخواهد بود. این نکته ی مثبت برای این است که همسرتان بداند، او را سراسر عیب نمی بینید. بعد از ذکر نکته ی مثبت بگویید که من از تو می ترسم چون مثلا داد می زنی یا زود ناراحت می شی یا هر چی..
این باعث می شه ما از هم دور باشیم و من تحت فشار باشم.
من با یه امیدواری توی این زندگی اومدم که خیالم راحت باشه و اوایل رابطمون هم این طوری بود، اما نمی دونم چرا این جوری شد؟ اگر از من بابت چیزی ناراحتی به من بگو تا براش یه کاری بکنیم ولی بدون این وضعیت برای من مثبت نیست.
بهتر است در مکالمه تان با آرامش، تسلط و به دور از عصبانیت صحبت کنید تا حرفتان شنیده شود. بهتر است این مکالمات حضوری و رو در رو باشد اما اگر نشد، دست آخر از نوشتن استفاده کنید و روزی که ایشان آرام تر است برایش نامه بگذارید.
آرزوی موفقیت برایتان دارم

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

بی توجهی و بی تفاوتی همسرم

پاسخ سلام امیدوارم که خوب باشید در پاسخ به سوال شما به چند نکته لازم است اشاره کنم اول اینکه معمولاً انسان ها در بزرگسالی تغییر نمی کنند مگر اینکه خودشان بخواهند دوم اینکه تجربه ما با ارزش ترین چیزی است که...

بی تفاوتی مادر و زودرنجی

پاسخ سلام و وقت بخیر، پیشاپیش تولد نوزادتون رو تبریک میگم. شما در آستانه ی ورود به فصل جدیدی از زندگیتون هستید که احساسهای جدیدی رو تجربه خواهید کرد و مهم ترین حس این دوره حس مادر شدن هست. از مسائل موجود د...

احساس پوچی و بی تفاوتی

پاسخ سلام ، من خیلی دلم میخواد بهتون کتاب معرفی کنم ولی با این اطلاعات من نمیدونم مشکل شما چیه که بهتون کتاب مرتبط معرفی کنم به نظر میاد شما در این نیمه از زندگی دچار ترسها و حسرت زمان گذشته شدید اینکه می...

یادگرفتن بی تفاوتی

پاسخ سلام این سوألی که مطرح می کنی و میگی چرا در حق من اینکارو کرد؟ جواب این سوأل چه کمکی بهت می کنه؟ آیا این سوألها باعث شده اضطرابت بیاد پایین؟ بنظر میرسد شما فرد مضطربی هستید و آدم های مضطرب سبک رفتار ق...