سلام وقت بخیر
من 35 سالمه و حدود 5ساله با آقایی که متارکه کردن و یک پسر 11ساله دارن رابطه دارم. با ایشون مشکلات زیادی دارم از همون ابتدای شروع رابطه تا امروز
از جمله اینکه ایشون شرایط روحی روانی نرمالی ندارن بسیار بدبین و شکاک به همه اطرافیان هستند و همینطور به من. حتی در شرایط عادی شدیدا فحاشی و بد دهنی میکنن با همه اطرافیانشون. و از همه بدتر دست بزن دارن و حتی کتک زدن های ایشون هم خیلی غیر عادی و عجیبه.
بارها مدت زمان طولانی بدون لحظه ای مکث، شدیدا من رو کتک زدن بدون توجه به اینکه اون ضربات به کجا وارد میشه یا ممکنه چه آسیبی به من بزنه. در حدی که تمام بدنم به شدت کبود و متورم بشه و حتی توان به راحتی نفس کشیدن یا نشستن و راه رفتن رو تا چند روز نداشته باشم مورد ضرب و شتم قرار میدادن.
یکبار مویرگهای چشم من پاره شد و چند ساعت بینایی یک چشمم کم شد یا پرده گوشم آسیب دید و...
و جالب اینجاست بلافاصله بعد از این کتک کاری ها آروم میشه جوری که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده یا عذر خواهی میکنه و حتی گاهی گریه میکنه!
تصور من اینه که با توجه به خاطراتی که یکی دوبار کوتاه تعریف کرده ، بخاطر اینکه در سنین 8،9سالگی به طرز فجیعی از پدرش کتک خورده یا فلک میشده و این روال تا زمانی ک به سنین جوانی رسیده تکرار میشده؛ شرایط روانی به شدت آشفته ای داره.
من بارها تلاش کردم که فاصله بگیرم و جدا بشم اما یا بخاطر مشکلات خودم یا ترس از واکنش های خطرناک ایشون؛ دوباره برگشتم.
اما حدود6ماه پیش بخاطر مشکلات که هم مربوط به خودم و هم مربوط به زندگی زناشویی خواهرم بود؛ از لحاظ روحی شدیدا بهم ریختم. در حدی که 2ماه خودم رو توی خونه ای که در واقع محل کارم بود و هیچ کس نبود؛ حبس کردم و با هیچ کس ارتباط نداشتم.
در این شرایط با آقایی که از قبل و حدود 2سال میشناختم چند جلسه دیدار داشتم که فقط از مشکلاتم صحبت کردم و ایشون منو راهنمایی میکرد. و بعد از گذشت مدت کوتاهی بدون هیچ پیش زمینه یا حتی پیشنهاد قبلی؛ رابطه ما تبدیل به رابطه عاطفی شد
اوایل بخاطر مشکلات روحی که داشتم از ایشون درخواست کردم که از زندگی من بیرون بره چون دوست نداشتم درگیر مسائل و مشکلات من بشه. اما خیلی اصرار داشت که رابطه ادامه پیدا کنه و من هم با شرایط بدی که داشتم و نیازم به یک هم صحبت؛ قبول کردم. در صورتی که اصلا تصور نمیکردم علاقه مند بشم. این رابطه ادامه پیدا کرد و من شدیدا وابسته شدم اما اخیرا این آقا بدون هیچ دلیلی درخواست جدایی داشتن.
گذشته از آسیب روانی که بخاطر وابستگی شدیدم به این آقا به من وارد شده، حس میکنم بیشتر بخاطر شخصیتم که زیر سوال رفته؛
به شدت تحت فشار هستم.
لطفا منو راهنمایی بفرمایید که بدون برگشت به افسردگی قدیم، از این دو رابطه مسموم نجات پیدا کنم
متشکرم
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید