دخالت ها و رفتارهای بی جای مادر شوهرم

سلام خانم دکتر. من 10 سال ازدواج کردم و با ای وی اف 2 تا بچه 3 ساله دارم.

 تو این مدت هیچ گونه بی احترامی و دعوایی با خانواده همسرم نداشتم. هیچ پررویی یا اینکه جواب بی ادبیاشونو بدم. ولی هیچ وقت منو قبول نکردن. منو تو جمعشون راه نمیدن و همیشه تو مهمونیاشون تنها میمونم. کلا اعتقادشون اینه به عروس رو بدی پرو میشه. یه جاریم طلاق گرفت. که مادرشوهرم رک میگه با افتخار که خودم نذاشتم زندگی کنن هی به پسرم یاد دادم این کارو کن اون کارو کن. تا نتونستن باهم کنار بیان و جدا شدن. یه جاریمم اصلا رفت و امد نمیکنه. مادرشوهرم نه تنها با خانواده شوهرش بلکه با خانواده خودشم کنار نمیاد و با خواهر برادراش صمیمی نیست. با همسرش که کلا قهره و به شدت به پدر شوهرم بی احترامی میکنه. مشکل اینجاست که من خیلی صبوری کردم و دیگه خسته ام.

 به جدایی فکر میکنم ولی دلم طاقت نمیاره بچه هام زیر دستش برن. چون با بچه ها خیلی بدرفتاری میکنه و عصبیه. جدیدا همسرم خیلی باهاش صمیمی شده در حالی که قبلا کلا تو قهر و دعوا بودن باهم. و الان باهم قرار مسافرت میذارن و این چیزا. من دارم عذاب میکشم و دیگه تحمل ندارم. همسرم خوبه ولی دیگه نمیتونم خانوادشو تحمل کنم. دارم میمیرم. خودمم اندومتریوزم و استرسی شدم. 

طلاق بگیرم؟ با دوتا بچه؟ دارم میمیرم چیکار کنم

همسرم یه موقع میگه میدونم خیلی قلبتو شکستن دیگه رفت و امد نکن. یه موقع دیگه حرفشو عوض میکنه و اصلا نمیشه رو حرفش حساب کرد